قساوتهای جنسی تروریستهای داعش در میان زنان و دختران بیگناه عراقی و سوری هر روز ابعاد فجیع تری پیدا می کند. به گزارش دیلی میل، یک زن ایزدی به نام «شیرین» که به دست داعشی ها ربوده شده و حدود دو سال و نیم به عنوان برده جنسی در موصل عراق زندگی کرده، به همراه «استیسی دُلی»، تهیه کننده شبکه بی بی سی برای تهیه یک مستند راهی شهری شد که عذاب زیادی را تحمل کرده بود.شیرین هنگام بازدید از خانه ای که در آن جا اسیر بود، خاطرات تلخ روزهای اسارت خود را شرح داد و گفت که به مدت دو سال و نیم برده جنسی یک تروریست به نام «سیف» بوده و به قدری ناامید شده که حتی چهار بار برای خودکشی تلاش می کند و در نهایت پس از به هلاکت رسیدن تروریستی که او را اسیر کرده بود، در عملیات بازپس گیری موصل، موفق به فرار می شود. شیرین در ادامه برنامه، گزارشگر و تهیه کننده بی بی سی را به یکی از محل های تجارت بردگان جنسی در موصل می برد و می گوید: در این محل 100 زن همزمان به فروش می رسیدند. هنوز هم سه هزار نفر آن ها مفقود هستند.در بخش دیگری از این مستند، شیرین و استیسی با یک داعشی دیگر به نام «انمار» مصاحبه می کنند. انمار که هم اکنون در بازداشت به سر می برد، در آن زمان به خانه شیرین حمله کرده و سه برده جنسی هم داشته است. این عنصر داعشی جنایتکار در ادامه اعتراف می کند به 250 زن و کودک تجاوز کرده است که سن برخی از آن ها از 15 سال هم کمتر بوده است.شیرین به این تروریست داعشی گفت که به خاطر اشک های این دختران، یک روز تاوان خواهد داد.انمار همچنین در این مصاحبه اعتراف می کند که برای پول به گروه تروریستی داعش پیوسته و 900 نفر را در طول مدت عضویت در گروه تروریستی داعش کشته است!او در ادامه می گوید: ما ایست های بازرسی تقلبی ایجاد می کردیم و خودمان را پلیس نشان می دادیم. پس از آن، 30 یا 40 نفر را بازداشت می کردیم و آن ها را پشت یک کامیون قرار می دادیم و می کشتیم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
عادل فردوسیپور در برنامه این هفته گفتوگوی مفصلی با شماره 8 سابق استقلال داشت. به گزارش ورزش سه، مجری نود در برنامه این هفته نسبت به قوانین جدید طرح ترافیک جدید و عدم در نظر گرفتن سهمیه برای خبرنگاران واکنش نشان داد.
از قراردادم سوءاستفاده کردند
مجتبی جباری، کاپیتان سابق استقلال که میهمان این هفته برنامه نود بود، در ابتدای صحبتهای خود ضمن عرض تسلیت به خانواده زندهیاد احمدرضا شاکر و تشکر از خانواده این مرحوم به دلیل اهدای اعضای بدن فرزندشان، از مسئولان و مردم درخواست کرد بیماری سرطان را هم جدی بگیرند و پیشگیریهای لازم را انجام دهند. او درمورد بازگشتش به استقلال پیش از لیگ هفدهم عنوان کرد: «منصوریان قبل از فصل با من تماس گرفت و گفت میخواهیم در خدمت تیم استقلال باشی؛ من هم با توجه به اینکه میدانستم طرفداران زیادی هستند و دوست داشتم فضای پر تماشاگر را مجددا تجربه کنم، قرارداد را بستم.» جباری اضافه کرد: «خودم برای نبودن حرفو حدیثها، درخواست کردم تست پزشکی را انجام دهم ولی باشگاه و آقای منصوریان خیلی عجله داشتند که مثلا ما را رونمایی کنند؛ یک قراردادی در دفتر آقای توفیقی با ما بسته شد و بنده هیچ بحثی در قرارداد نداشتم چون علاقهمند به بازگشت بودم؛ اصلا درکل، قرارداد را نخواندم چون گفتند نظر سرمربی است و من هم بهخاطر حضور آقای منصوریان هیچ حرفی نزدم.» کاپیتان سابق استقلال یادآور شد: «در اردوی ارمنستان، سر میز غذا بازیکنان ناراضی بودند که در قراردادشان اشاره شده در صورت عدم رضایت باشگاه از عملکرد بازیکن، قرارداد فسخ میشود و این در قرارداد بیشتر نفرات آمده بود؛ یکسری بازیکنان تمام مفاد قرارداد را خوانده و آن را حذف کرده بودند اما امثال من و مجید حسینی این کار را انجام ندادند که به همین دلیل با آقای منصوریان جلسهای گذاشتم و قرار شد این بند را از قراردادم حذف کنیم.» جباری تصریح کرد: «وقتی قرارداد را دیدم، فهمیدم سوءاستفاده شده؛ آقایان نمیدانستند طبق اساسنامه نباید یکسری مسائل را در قرارداد وارد کنند.»
دلیل کنار گذاشته شدنم را نگفتهاند
او پیرامون عدم اجازه برای حضورش در تمرین استقلال اظهار کرد: «آقای توفیقی پیامک دادند که فعلا به تمرین نرویم؛ فردای آن روز خبردار شدم چرا نباید همراه با مهدی رحمتی به تمرین برویم؛ آن موقع مسئولان باشگاه حرفهایی زدند که پایهو اساس درستی نداشت ولی متاسفانه معاملهای این وسط صورت گرفت که میخواستند مهدی رحمتی سر تمرین نباشد تا چند بازی را ادامه دهند؛ در آن مقطع اظهارات آقای ملکی، عضو هیئت مدیره باشگاه استقلال کاملا درست بود.» کاپیتان سابق استقلال یادآور شد: «آقای منصوریان نمیخواستند رحمتی در تیم باشد و آقای افتخاری نیز علاقهمند به حضور جباری در تیم نبود.» جباری در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه تا به امروز باشگاه استقلال دلیل کنار گذاشتنش را گفته یا خیر، گفت: «اینکه مرا تا به امروز کنار گذاشتند و دلیلی نگفتند، اتفاق عجیب و فاجعهای برای فوتبال ماست؛ بعد از آن مطالبی گفتند که خودم به تمرین نروم؛ آقای وثوق احمدی، رئیس کمیته تعیین وضیعت فدراسیون راجع به پرونده من از باشگاه توضیح خواست که آنها نامههایی زدند که عجیب بود؛ هر لحظه یک حرفی زدند و در ادامه بدون اینکه مدرکی داشته باشند، قراردادم را یک طرفه فسخ کردند.»
از روزی که به استقلال آمدم مشکلات وجود داشت
او با اشاره به اینکه در جلسهای از شرایط باشگاه استقلال انتقاد کرده، افزود: «ما با 4 نفر از بزرگترهای تیم جلسه داشتیم؛ از مسئولان خواستیم امکانات خیلی ساده مثل یخساز داشته باشیم؛ برای مثال یک بار ماساژور تیم یک یخ قهوهای به من داد که گفتم چرا اینطور است و او گفت چون یخها را با آجر خرد میکنیم! از طرف دیگر تهیه روغن ماساژورها مشکل بود چون خودشان تهیه میکردند.» جباری ادامه داد: «ما گفتیم یکی، 2 ماه فرصت میدهیم این امکانات را تهیه کنید که انجام ندادند؛ در اردوی ارمنستان بازیکنان هیچ پول تو جیبی نداشتند که وقتی مرخصی میدادند خرج کنند؛ یک بار به دلیل پول ندادن، در کمپ ارمنستان درب رستوران هتل را بستند و بازیکنان روی هم پول گذاشتند و غذا تهیه کردیم.» هافبک سابق استقلال یادآور شد: «از روزی که پایم را در باشگاه استقلال گذاشتم، این مشکلات بود؛ آن زمان آقای منصوریان که حرفهایتر از بقیه بود با کلمن یخ ریکاوری بعد از تمرین را انجام میداد و ما هم در منزل دوش میگرفتیم؛ واقعا با این شرایط که هنوز هم ادامه دارد، در آیندهای نزدیک یا دور باشگاه استقلال به کجا میرسد؟»
آقای وزیر تیم دولتی باید همه چیز داشته باشد!
او با بیان اینکه از امکانات اولیه برای یک تیم، زمین تمرین است، گفت: «من در جلسهای که داشتیم گفتم آقای افتخاری چطور این امکانات ساده را نداریم؟ از دستشویی و حمامی که در محل تمرین هست، خودتان میتوانید استفاده کنید؟» جباری اضافه کرد: «با امکاناتی که داشتیم، از جوانان تیم خجالت میکشیدم؛ این جوانان با آرزو به استقلال آمدهاند ولی متاسفانه باشگاه استقلال با این همه اسم، طرفدار که همه چیز برای استقلال است، این امکانات را دارد؛ آقای افتخاری و مدیران مثل ایشان که سرپوش و مرهم موقتی روی این اتفاقات میگذارند و اسپانسر پولی را به بازیکنان میدهد.» هافبک سابق استقلال تاکید کرد: «خطابم به وزیر ورزش است که باشگاه استقلال را اداره میکند؛ ایرادهایی که با آقای افتخاری در میان گذاشتم، وجود دارد؛ معتقدم تیم دولتی باید همه چیز داشته باشد؛ باشگاه استقلال وقتی تماشاگر دارد، باید همه چیز داشته باشد؛ ما هوادار داریم ولی چیزی نداریم.»
شفر از حرفهایی که از قول او به من زدند متعجب است!
او درخصوص تصمیم کمیته تعیین وضعیت در پرونده او و استقلال گفت: «آقای وثوقاحمدی که فرد مثبت و موثری هستند، حداقل این فرصت را به من دادند که جلسهای با ایشان داشته باشم تا حرفهایم را بگویم؛ فکر میکنم بهترین تصمیم را بگیرند و به نظرم باشگاه استقلال زمان را در این پرونده خرید ولی به زودی رای در این باره اعلام میشود.» هافبک پیشین استقلال تصریح کرد: «باشگاه هیچ اقدامی در این خصوص انجام نداده ولی با وجود درخواست من در رسانهها برای عنوان کردن علت عدم اجازه به بنده برای عدم حضور در تمرین، این را نگفتند.» جباری یادآور شد: «عملکرد بازیکن را سرمربی تیم میتواند تشخیص دهد؛ از عملکردم مطمئن بودم ولی اگر میخواستند این کار را کنند، باشگاه باید بگوید دلیلش چیست؟ یک بار عنوان کردند تست پزشکی، یک بار عنوان شد آقای شفر(که خبر نداشتند) مرا نخواسته و از این قبیل صحبتها کردند؛ حتی آقای شفر تعجب کرد که ایشان را مسئول کنار گذاشتن من کردند؛ از طرف باشگاه به من گفتند ایشان(شفر) روز اول گفته مهدی رحمتی میتواند به تیم برگردد ولی ایشان(جباری) نمیتواند تمرین کند.»
مصدومیت پایم طوری نیست که نتوانم بازی کنم
او درخصوص مصدوم بودن یا نبودنش قبل از فصل گفت: «پای بنده دچار ایرادهایی هست ولی اینطور نیست که نتوانم بازی کنم؛ عملهای جراحی برای من سخت بوده و صددرصد آماده نیستم، اما باشگاه خودش میگفت جباری فقط حضور داشته باشد، کافی است.»
انتقاد جباری از انتشار شایعات درخصوص قائدی
جباری راجع به شایعاتی که پیرامون قائدی در فضای مجازی مطرح میشود، عنوان کرد: «یک مقدار در فضای مجازی بیاحترامی که میشود را باید کنترل کنیم چون از اخلاق خارج شدیم؛ اگر قصد کمک به قائدی را داریم، نباید به این روش عمل کنیم؛ نمیدانم چرا رسانههای ما با افرادی که در این راه ناموفق بودند و حتی در زندان هستند، تماس میگیرند و تیتر یک روزنامهها میکنند که مثلا «قائدی مثل من نشو!» که این کار اصلا روش درستی نیست؛ این بدترین مسیر است که از حواشی راجع به قائدی میگویند؛ قائدی شبیه خیلی از این آدمها نیست.»
حمایت فردوسیپور از خبرنگاران
عادل فردوسیپور در برنامه این هفته در واکنش به اینکه در قوانین طرح ترافیک جدید خبرنگاران حق عبور از محدوده طرح ترافیک را ندارند، گفت: «اخیرا برای عزیزان خبرنگار که معمولا از قشر ثروتمند یا حتی متوسط جامعه هم نیستند و حقوق آنها بین یک تا 2 میلیون تومان است، مشکلی پیش آمده است. کسانی که مسئول طرح ترافیک هستند، دوستان خبرنگار را از طرح ترافیک حذف کردهاند و گفتهاند باید 8 میلیون تومان پول بدهند؟ آخر 8 میلیون تومان از کجا دارند؟» او ادامه داد: «خبرنگارها برای تهیه گزارش باید به مرکز شهر بروند. آنها باید به مجلس و باشگاه و جاهای دیگری بروند که همه در مرکز شهر هستند. بههر حال امیدوارم تمهیدی برای این قشر زحمتکش که بدون هیچ چشمداشتی در سرما و گرما و در هر اتفاقی کنار مردم هستند، صورت بگیرد تا بتوانند کارشان را راحتتر انجام بدهند.»
انتقاد عادل از رفتار اخیر کریمی
عادل فردوسیپور به صحبتهای علی کریمی واکنش نشان داد و گفت: «علی کریمی یکی از بهترین بازیکنان تاریخ فوتبال ایران و اگر نگوییم محبوبترین، یکی از محبوبترین بازیکنان فوتبال ایران بوده است. اگر به خودم توهین میشد، میگذشتم اما پرت کردن لوگوی میکروفون برنامه نود توهین به 40،30 میلیون بیننده آن بود. در طول ۱۹سال پخش برنامه هرگز اتفاق نیفتاده بازی یک تیم پخش نشود و بازی سپیدرود و نفت آبادان هم هفته گذشته پخش شد که با برتری 3 - صفر نفت به پایان رسید و صحنه مشکوک داوری هم نداشت. من خودم بارها در این برنامه گفتهام طرفدار سپیدرود هستم و برای این تیم آیتم تهیه کردهایم و در زمان درگیری کریمی با جهانیان، گفتم حق با کریمی است و کلی به جهانیان مالک نفت تهران انتقاد و با کریمی صحبت کردم که به برنامه بیاید و صحبتهایش را مطرح کند اما خودش نخواست بیاید.»
سوال پیامکی
سوال پیامکی این هفته نود این بود که آیا فدراسیون فوتبال برای رفع مشکل میزبانی نمایندگان ایران از تیمهای عربستانی در لیگ قهرمانان آسیا عملکرد مناسبی داشته است؟ مخاطبان باید با ارسال یکی از گزینههای بله یا خیر در نظرسنجی شرکت میکردند. بیش از یک میلیون و 466 هزار نفر در نظرسنجی این هفته شرکت کردند که حدود90 درصد اعتقاد داشتند فدراسیون فوتبال برای رفع مشکل میزبانی نمایندگان ایران از تیمهای عربستانی در لیگ قهرمانان آسیا عملکرد مناسبی نداشته است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
علی ترابی/دهه فجر انقلاب اسلامی، یادآور خاطرات ماندگار برای تمام قشرهای جامعه است. چه خون هایی که در این راه ریخته شد و چه مردان و زنانی که برای پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی جانفشانی کردند و به شهادت رسیدند. در این بین جامعه ورزشی نیز همراه و همیار با دیگر قشرهای مردمی، نقش موثری در پیروزی انقلاب اسلامی داشت. به مناسبت ایام پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی به سراغ تعدادی از پیش کسوتان ورزش استان رفتیم و درباره خاطرات انقلابی آن ها گپ و گفتی داشتیم.
هادی عامل از الهام بخشی عکس تختی برای مردم می گوید
«هادی عامل» گزارشگر و مفسر شناخته شده کشتی که با سبک خاص گزارشگری اش شناخته می شود، درباره روزهای منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی می گوید: جامعه ورزش استان در زمان پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی حضور پرشوری داشت و در کنار مردم تاثیر گذار بود. ورزشکاران همیشه به ارزش های اسلامی ارج می نهند و استقلال کشور خود را بیش از هر چیز دیگری دوست دارند.
او که در زمان انقلاب اسلامی 23 سال داشت، به خاطرات ماندگار خود از آن روزها اشاره می کند و می گوید: چند ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، خیابان های مشهد حال و هوای متفاوتی داشت و همه مردم همدل و یکپارچه شده بودند. بیشتر ورزشکاران به ویژه جامعه کشتی در میدان تختی (سعدآباد) برای راهپیمایی جمع می شدند و به سوی میدان شهدا حرکت می کردند که در آن زمان شهید هاشمی نژاد و آیت ا... خامنه ای برای مردم در چهارراه شهدا سخنرانی می کردند.
وی می افزاید: در آن زمان مردم علاقه خاصی به پهلوان تختی داشتند، جامعه کشتی هم هر موقع که قصد راهپیمایی داشت، حتما یک عکس بزرگ از جهان پهلوان تختی همراه خود می برد. در یکی از روزها از میدان تختی با حضور بزرگان کشتی استان به سوی چهارراه میدان بار و سپس به سوی میدان شهدا حرکت کردیم و عکس بزرگی از پهلوان تختی هم همراه خود داشتیم. خیلی از افرادی که به تختی علاقه داشتند با ما همراه می شدند. وقتی که به میدان شهدا رسیدیم جمعیت چند برابر شده بود که حتی ما هم تعجب کرده بودیم. در پایان بیشتر راهپیمایی ها هم حضرت آیت ا... خامنه ای برای مردم سخنرانی می کردند که خیلی از جوان ها هم جذب سخنان ایشان می شدند.
وی در ادامه صحبت هایش به اقدام تاریخی و ارزشمند محمدرضا طالقانی در تحریم مسابقات بین المللی کشتی جام «آریا مهر» در تهران اشاره می کند و می افزاید: هر سال مسابقات کشتی بین المللی برگزار می شد که در سال منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی، من و چند کشتی گیر دیگر مشهدی هم به این مسابقات اعزام شده بودیم اما طالقانی تصمیم گرفته بود که این جام را تحریم کند و به همه کشتی گیران گفته بود که در این مسابقه کشتی نگیرند و این گونه هم شد، در آن زمان کمتر کسی پیدا می شد که بتواند چنین تصمیمی بگیرد که ارزشمند و تاریخی بود.
روزی که حاج مهدی قیاسی آتش نشان بود
در ادامه به سراغ یکی از پیش کسوتان فوتبال استان می رویم که خیلی از بزرگان این رشته در برهه های مختلف شاگرد وی بودند. حاج مهدی قیاسی در مرور خاطراتش از روزهای پیروزی انقلاب اسلامی می گوید: در سال 57 من معاون آتش نشانی مشهد بودم و بر اساس وظیفه کاری در تمام اتفاقات و حوادث حضور پیدا می کردم. او به ماجرای آتش زدن زندان رژیم پهلوی برای آزادی زندانیان سیاسی دربند طاغوت اشاره می کند و یادآور می شود: آذرماه سال 57 بود که نیروهای مختلف مردمی در مشهد تصمیم گرفتند که با برنامه ریزی هدفمند، زندان مرکزی مشهد را برای آزاد کردن زندانیان بی گناهی که در اسارت رژیم ستمشاهی بودند آتش بزنند، ما در میدان شهدا مستقر بودیم که نیروهای مردمی قبل از این اقدام به ما اعلام کردند که چنین برنامه ای داریم و به آتش نشانی هم اجازه نمی دهیم برای خاموش کردن آتش به محل حادثه اعزام شود. وی یادآور می شود: زندان مرکزی آتش گرفت و ما به محل حادثه اعزام نشدیم، از طرف استانداری به ما دستور دادند که حتما به محل حادثه اعزام شوید؛ روز عجیبی بود، نجات جان زندانیان و راضی نگه داشتن مردم از یک طرف و انجام وظیفه اداری، کار را برای ما بسیار مشکل کرده بود که خدا را شکر، پس از چند ساعت تمام زندانیان بی گناه آزاد شدند و سپس ما برای خاموش کردن آتش اعزام شدیم.
وی می افزاید: بعد از این اقدام انقلابی، فضای خوب و صمیمی بین مردم و نیروهای آتش نشانی ایجاد شد و همه مردم مشهد، آتش نشانان را از خود می دانستند و یک همبستگی خوبی به وجود آمد که این موضوع یکی از خاطرات ماندگار دوران زندگی ام است.
چمنیان و ماجرای توزیع سخنرانی های امام خمینی (ره)
عباس چمنیان سرمربی مشهدی تیم ملی فوتبال نوجوانان کشورمان نیز که در زمان انقلاب یک نوجوان 14 ساله بود، از خاطرات آن روزها برای ما می گوید: زمان انقلاب یک شور و هیجان خاصی در بین مردم هر محله ای وجود داشت، مردم هر محله سهم به سزایی در پیروزی انقلاب اسلامی داشتند. تمام اقدامات اجتماعی مردم خالصانه و بدون هیچ منتی انجام می شد. وی می افزاید: بخشی از تظاهرات و راهپیمایی های آن زمان در منطقه محل زندگی ما یعنی "طبرسی" انجام می شد که بر این اساس بیشتر در برنامه های مردمی شرکت می کردم. در محله ما افرادی بودند که سخنان امام خمینی (ره) را تکثیر می کردند که من به همراه یکی از دوستانم با دوچرخه این نوارهای کاست را در بین مساجد هر محله توزیع می کردیم، در آن زمان هر چند که سن کمی داشتم اما پا به پای بزرگ ترهای محله در فعالیت های مردمی شرکت می کردم.
خاطرات سربازی اکبر میثاقیان در دوران انقلاب
اکبر میثاقیان یکی از مربیان باسابقه فوتبال استان است. او که در زمان پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان سرباز در باشگاه ورزشی ملوان بندر انزلی حضور داشت، به مرور خاطراتش از آن روزها می پردازد و می گوید: پیروزی انقلاب اسلامی برگ زرینی در دفتر خاطرات ماست که هیچ گاه فراموش شدنی نیست و جامعه ورزش نیز در کنار مردم در سرنگونی رژیم طاغوت سهم به سزایی داشت. قبل از پیروزی انقلاب در تیم ابومسلم بودم که سال 55 برای انجام خدمت سربازی به تیم ملوان بندر انزلی پیوستم و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، دوران خدمت سربازی ام تمام شد و به مشهد بازگشتم. در آن روزهای منتهی به پیروزی انقلاب، لیگ فوتبال بیش از پنج ماه تعطیل شده بود و همه در تظاهرات و راهپیمایی ها علیه رژیم ستمشاهی حضور داشتند. میثاقیان یادآور می شود: روزهایی که از تیم فوتبالی که در آن به عنوان سرباز مشغول بودم مرخصی می گرفتم، به مشهد می آمدم و در برنامه های مردمی که در مساجد و محله ها برگزار می شد، شرکت می کردم؛ هرچند با توجه به این که سرباز بودم، زیاد نمی توانستم، جایی حضور پیدا کنم و شرایط خیلی سختی داشتم، حتی در بندر انزلی به صورت ناشناس در برنامه های راهپیمایی حضور پیدا می کردم. وی می افزاید: وقتی خبر پیروزی انقلاب اسلامی را شنیدم خیلی خوشحال شدم و این نشان از اتحاد و همدلی تمام مردم ایران بود که به این افتخار نایل آمدیم.
روایت هادی رضایی از حماسه نهم و دهم دی ماه مشهد
هادی رضایی سرمربی مشهدی تیم ملی والیبال نشسته کشور و یکی از افتخارآفرینان ورزش است. او بزرگ شده خیابان "خسروی نو" است که این منطقه در سال 57 با اتفاقات و حوادث زیادی همراه بود. رضایی در این باره می گوید: منزل ما در خیابان خسروی نو بود و در این منطقه درگیری های زیادی بین مردم و سربازان رژیم طاغوت به وجود می آمد. در آن زمان 18 سال داشتم و با دوستانم همیشه در راهپیمایی و تظاهرات شرکت می کردم، یکی از خاطراتی که هنوز در ذهنم وجود دارد، درگیری مردم با سربازان طاغوت در نهم و دهم دی ماه 57 بود که در آن ماجرا حضور داشتم و مقابلم 2نفر شهید شدند. وی می افزاید: مردم آن زمان خالصانه و با دستان خالی با ماموران رژیم مقابله کردند و با تلاش هایشان به پیروزی دست یافتند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
گروه اندیشه
info@khorasannews.com
اعمال قدرت یک جانبه، خودکامگی و تمرکز فوقالعاده قدرت، رانتخواری و فساد اقتصادی دربار و نزدیکان، سرکوب شدید مخالفان توسط دستگاههای نظامی و اطلاعاتی ـ امنیتی، وابستگی تمام ارکان حکومت به شخص شاه و نظارت شدید وی برتمام امور، از جمله ویژگیهای رژیم پهلوی طی سالهای 1342 تا 1357 (هـ.ش) بود. به گزارش مؤسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، در این دوره، شاه علاوه بر آنکه با قدرت خود مستقیماً به سرکوب مردم میپرداخت، توان خود را در زمینه اعمال قدرت از طریق ساختارهای گوناگون نیز به کار میبست تا از این طریق، به ترمیم وجهه رژیم خود بپردازد. این نوع اجبار که از طریق وضع قوانین و مقررات علیه مخالفان رژیم اعمال میشد، معمولاً به وسیله دیوان سالاری دولتی، مجالس فرمایشی، احزاب دروغین، دولتهای دستنشانده و ... به اجرا در میآمد.
ژست دموکراتیک با تشکیل احزاب
شاه پس از کودتای 28 مرداد 1332 به منظور متمرکز کردن قدرت، بارها مدعی حمایت از احزاب شده بود و به ظاهر از تشکیل آن ها حمایت میکرد. این ژست ظاهراً دموکراتیک باعث شد که وی طی سالهای 1336 و 1337، به تأسیس احزاب فرمایشی مردم و ملیون (که به ترتیب نقش اقلیت و اکثریت را بر عهده داشتند) اقدام کند. حزب مردم در اردیبهشت 1336، به دستور شاه و توسط اسدا... علم تأسیس شد. سران این حزب، غالباً چهرههای دانشگاهی و شخصیتهای سیاسی و حکومتی بودند. رهبر عملی این حزب تا پایان حیات سیاسی آن، اسدا... علم بود. از دیگر بنیانگذاران این حزب میتوان از پروفسور یحیی عدل، دکتر پرویز ناتل خانلری، دکتر موسی عمید، دکتر حسن ستوده تهرانی و دکتر احمد فرهاد نام برد. حزب ملیون در سال 1337 توسط نخستوزیر وقت، منوچهر اقبال، تأسیس شد. اعضای این حزب بیشتر از میان وزیران، نمایندگان مجلس، مقامات وقت و رجال سیاسی و اداری رژیم بودند. هیئت مؤسس حزب از افرادی مانند محمود جم، عزالممالک اردلان، سید اسدا... موسوی، دکتر محمدعلیهدایتی، حسام دولتآبادی، محمد حجازی و دکتر شاهکار تشکیل میشد. این هیئت، ریاست و دبیر کلی حزب ملیون را به نخستوزیر وقت و مؤسس حزب، دکتر منوچهر اقبال، واگذار کرد. بعدها حزب ایران نوین، عملاً جای حزب ملیون را در بازی سیاسی محمدرضاپهلوی گرفت.در حالی که به نظر میرسید حتی در نظام دو حزبی هم، مخالفان رژیم امکانی برای تحرک نخواهند یافت و ثبات سیاسی حاکمیت، بیش از هر زمان دیگری تضمین شده است، شاه در اقدامی بیسابقه، در دهه 1350 و با توجه به وضع اقتصادی جدید (افزایش بهای نفت)، از اعتقاد دیرینه خود مبنی بر اینکه سیستم تک حزبی معمولاً به دیکتاتوری منجر خواهد شد، دست برداشت و تلاش خود را در زمینه تأسیس حزبی نوین متمرکز کرد. در واقع شاه تصمیم گرفت سیاست فعالتری را برای پشتیبانی از خود اتخاذ کند. از این رو، با ادغام حزب ایران نوین به رهبری امیرعباس هویدا و حزب مردم به ریاست اسدا... علم، حزبی به نام «رستاخیز» را ایجاد کرد.
قانون همه یا هیچِ شاه!
با توجه به این که خود شاه، دو حزب ملیون و مردم را به وجود آورده و بارها آن دو حزب را بهترین نماد مشارکت مردم در امور سیاسی و اجتماعی خوانده بود، برای توجیه تضادی که پس از تشکیل حزب رستاخیز در ذهن مردم ایجاد شده بود، میگفت: «تمام احزابی که در این اواخر فعالیت داشتهاند، صد درصد نسبت به کشور وفادار بودهاند و احزاب وفادار، نیازی به منحل شدن ندارند، منتها شکل و فرم آن ها دیگر کارایی نداشت؛ زیرا حزبی که به قدرت میرسید، از ثمرات پیشرفت برخوردار میشد و احزاب اقلیت صد در صد بازنده بودند، اما اکنون با ایجاد حزب جدید، سیاستمداران اقلیت نیز امکان آن را دارند که با دولت به همکاری بپردازند.» وی، به طور ناگهانی، روز یک شنبه 11 اسفند 1353، ضمن انحلال تمام احزاب قانونی و غیر قانونی (احزاب مخالفی که از سوی رژیم پهلوی، غیر قانونی خوانده میشدند)، عضوگیری اجباری در حزب جدید رستاخیز ملت ایران را نیز اعلام کرد. به این معنا که مردم یا میبایست به عضویت حزب درمیآمدند یا در ردیف خائنان به کشور، روانه زندان میشدند یا با اخذ گذرنامه، کشور را ترک میکردند. شاه در کنفرانس بزرگ مطبوعاتیِ اعلام موجودیت حزب رستاخیز، اعلام کرد:«به هر حال کسی که وارد این تشکیلات سیاسی (حزب رستاخیز) نشود، دو راه در پیش دارد یا فردی است متعلق به یک تشکیلات غیرقانونی، یعنی به اصطلاح خودمان تودهای و یک فرد بیوطن است. یا اگر بخواهد، فردا با کمال میل، بدون اخذ عوارض، گذرنامهاش را در دستش میگذاریم و به هر جایی که دلش خواست، میتواند برود؛ چون ایرانی نیست. وطن ندارد.»
ساختار حزب رستاخیز
حزب رستاخیز مهمترین وظیفه و رسالت خود را برپایههای تحکیم موقعیت شاه و سلسله پهلوی در کشور و ممانعت از گسترش مخالفتها و کنترل مخالفان قرار داده بود. از این رو، حزب مذکور به لطف درآمدهای روز افزون نفتی، طی بیش از سه سال و شش ماه فعالیت خود، تشکیلات و سازمانهای اداری و اجرایی گستردهای در سراسر کشور به وجود آورد. زیرا حزب، طبق دستور، موظف بود به حزبی فراگیر تبدیل شود و تمام ایرانیان را به عضویت خود درآورد. شاه در نخستین گام، امیرعباس هویدا را که در تملقگویی و چاپلوسی بیهمتا بود، به سمت دبیر کل حزب رستاخیز منصوب کرد. امیرعباس هویدا نیز، بلافاصله پس از انتخاب به سمت دبیر کلی حزب رستاخیز، طی تلگرافی به استانداریها و فرمانداریها، دستور دایر کردن دفاتری را برای تسهیل در ثبت عضویت همه طبقات مردم در حزب رستاخیز، صادر کرد. رژیم در گام بعدی، تمام کارمندان دولت را مجبور به عضویت در حزب کرد و برای تبلیغات بیشتر، در زمینه شناساندن حزب به مردم، پنج روزنامه رستاخیز یومیه، رستاخیز کارگران، رستاخیز کشاورزان، رستاخیز جوانان و اندیشه رستاخیز را به عنوان ارگانهای خبری به راه انداخت. از سوی دیگر، هوشنگ نهاوندی و جمشید آموزگار، به عنوان رهبران دو جناح محافظهکار و ترقیخواه منصوب شدند تا پوششی برای فرمایشی بودن حزب باشند. حزب که هدف خود را افزایش کمیت اعضا قرار داده بود، در سال 1354، دو میلیون و 400 هزار نفر و در سال 1355 ، پنج میلیون و 400 هزار نفر را به عضویت کانونهای گوناگون خود پذیرفته بود. با این حال، افرادی که به عضویت حزب درآمدند، تنها نام خود را در دفاتر حزب وارد کرده بودند و عملاً گامی در جهت اهداف واقعی حزب بر نمیداشتند. این مسئله را آخرین سفیر شاه در انگلیس، در خاطرات خود، چنین شرح میدهد: «گرچه فقط در عرض چند ماه، عده زیادی ظاهراً به عضویت حزب رستاخیز درآمدند، اما گفتنی است که رستاخیز، علیرغم تعداد کثیر اعضایش، از کمترین حمایت مردمی برخوردار بود. در حقیقت حالت انجمن فرصتطلبان سیاسی را داشت که در آن، عدهای دور هم مینشستند و کاری جز تدوین وظایف حزب و ستایش از اعمال شاه انجام نمیدادند.»
پشت پرده فعالیت های حزب رستاخیز
نگاهی به آمار و ارقام بودجه حزب نیز، برای درک بهتر نحوه و رویکرد فعالیت آن، خالی از لطف نیست. با نگاهی به بودجه حزب رستاخیز در سالهای 1356 و 1357 درمییابیم که این بودجه، از تفاوتی دو میلیارد و 32 میلیون ریالی برخوردار است. در حالی که کل بودجه حزب در سال 1356، معادل سه میلیون و 645 هزار و 454 ریال بود، در سال 1357، به میزان دو میلیارد و 36 میلیون ریال افزایش یافت. این افزایش در حالی صورت گرفت که بودجه اختصاص یافته به خدمات عمومی، از 357 هزار ریال در سال 1356، به 257 هزار ریال در سال 1357 کاهش پیدا کرد. حزب رستاخیز تلاش زیادی برای ترویج ایدئولوژی ساختگی شاهنشاهی کرد و با توسل به سیاستهای ضددینی، مانند تغییر تاریخ هجری به شاهنشاهی، اهداف خود را پیش برد. حزب که علما و روحانیون را مورد حمله تبلیغاتی شدید قرار داده بود، بازرسان ویژهای را برای بررسی و سرکشی به موقوفههای مذهبی میفرستاد. حزب زنان را به نپوشیدن چادر در اماکن عمومی تشویق میکرد.
آخر و عاقبت حزب رستاخیز
حزب رستاخیز که با هدف تحکیم بخشیدن به پایههای رژیم پهلوی، ترمیم وجهه این رژیم و کنترل بیش از پیش مخالفان، به وجود آمده بود، نه تنها در پیشبرد اهداف از پیش تعیین شده خود ناتوان و ناکام ماند، بلکه به یکی از عوامل تسریع کننده سقوط شاه نیز مبدل شد. در واقع، عملکرد و موضعگیریهای شاه و رهبران حزب، اکثریت خاموش ولی معترض مردم را نیز، به حرکت واداشت. زیرا از یک سو، روابط تعریف نشده حزب با شخص شاه، دولت و مجلسین و از سوی دیگر، فقدان نظمی انسجام یافته میان بخشهای مختلف آن، موجب تضعیف قدرت و یکپارچگیاش شد. از این رو، هیچ کدام از مخالفان جدی رژیم پهلوی، حتی به ظاهر هم، درصدد تأیید حزب رستاخیز و عضویت در آن برنیامدند. امام خمینی (ره) به عنوان رهبر انقلاب اسلامی که در آن هنگام در خارج از کشور و در تبعید به سر میبردند، در مهمترین موضعگیری علیه تشکیل حزب رستاخیز فرمودند: « نظر به مخالفت این حزب با اسلام و مصالح ملت مسلمان ایران، شرکت در آن بر عموم حرام و کمک به ظلم ... و مخالفت با آن از روشنترین موارد نهی از منکر است.» به این ترتیب، امام خمینی (ره) از اولین روزهای تشکیل حزب رستاخیز، آن را خلاف شرع و قانون اعلام کردند و با روشنبینی خاص خود، به مخالفت با آن پرداختند. به عقیده ایشان، حزب رستاخیز نه تنها ناقض حقوق فردی و آزادیهای مصرح در قانون اساسی و حقوق بینالمللی بود، بلکه قصد نابودی اسلام، از میان بردن کشاورزی، مصرف منابع ملی برای خریدهای بیمصرف و تاراج کشور به نفع آمریکا را داشت. با روشنگری های امام(ره) حزب رستاخیز در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، عملاً منحل شده بود و دیگر برای رژیم کارایی نداشت.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
فرنگیس یاقوتی- هجده بهمن مصادف با دویست و ششمین سالروز تولد «چارلز دیکنز» برجسته ترین رمان نویس انگلیسی است . او دومین پسر جان دیکنز، کارمند اداره کارپردازی نیروی دریایی بود. پدرش اهل لاابالیگری بود و کار را به جایی رساند که او را به زندان مارشالسی انداختند. به همین دلیل دیکنز ۱۲ ساله برای تأمین معاش خانه مجبور به کار در کارخانه واکس سازیِ وارن شد. او تا آزادی پدرش از زندان همچنان مجبور به کار بود تا بالاخره بعد از آزادی پدر دوباره به مدرسه برگشت و به ادامه تحصیل پرداخت. از جمله آثار فاخر و بزرگ این نویسنده «دیوید کاپرفیلد»، «آرزوهای بزرگ» و «الیور توئیست» است. در ادامه سعی کرده ایم به مناسبت تولد این نویسنده بزرگ به بررسی بخش های جذابی از زندگی او بپردازیم که احتمالا تا به حال از آن اطلاعی نداشته اید.
حادثه های داستان وار
چارلز دیکنز زندگی عشقی نا به سامانی داشت، او با داشتن ده فرزند تصمیم به جدایی از همسرش گرفت و با بازیگری به نام "الن ترنان" که هم سن کوچک ترین دخترش بود، ازدواج کرد. او یک بار دستبندی برای همسر جدیدش سفارش داد اما آن هدیه به اشتباه به خانه اش ارسال شد!! شاید این ماجرا شبیه یک داستان باشد اما این چیزی است که در واقعیت برای چارلز دیکنز و همسرش کاترین اتفاق افتاد و دستبندی که چارلز برای "الن ترنان" خریده بود به دست همسرش کاترین رسید.
بعد از جدایی از همسرش، در یکی از سفرهایش به فرانسه همراه با الن، قطار آن ها دچار حادثه شد و از بین هشت واگن، تنها واگن آن ها به داخل رودخانه سقوط نکرد. دیکنز پس از این که به دیگر مسافران کمک کرد تا از رودخانه نجات پیدا کنند ، به سمت واگن خودشان رفت و دست نویس های یکی از کتاب هایش به نام "دوست مشترک ما" را نجات داد.
عشق به آینه ها
چارلز دیکنز عاشق آینه بود و در خانه آخری که در آن زندگی می کرد در اتاق پذیرایی و همچنین روی میز کارش پر از آینه بود و از آن آینه ها برای پیشبرد نوشته هایش استفاده می کرد. دختر بزرگ چارلز دیکنز در یادداشتی به این موضوع اشاره کرده است که پدرش در زمان نوشتن داستان هایش ناگهان از پشت میز کارش بلند می شد و رو به روی یکی از آینه های اتاق می ایستاد و به چهره اش در آینه حالت های عجیب و غریبی می داد و خودش را در قالب شخصیت های کتابش تصور می کرد.
وسواس در چیدمان اتاق
دیکنز به شدت به مکان قرار گرفتن وسایل حساس بود و هیچ گونه تغییری را نمی توانست تحمل کند مثلا در یکی از سفر هایش به ایتالیا، از آن جا به همسرش نامه نوشت و از او خواست که در زمان غیبت او در خانه وسایل را جا به جا نکند زیرا او قادر به تحمل هیچ گونه تغییری نبود.
علت نوشتن کتاب «دوریت کوچک»
با فروش و استقبال از نوشته های چارلز دیکنز، رفته رفته وضعیت مالی او بهتر می شد و در یکی از این سال ها دختری که اولین عشق دیکنز قبل از ازدواج بود اما به دلیل فقر و بینوایی، چارلز دیکنز را نادیده گرفت به او نامه نوشت و درخواست ملاقات با وی را کرد. با گذشت سال ها از اولین دیدار آن ها، دیدار دوم باعث شگفتی چارلز دیکنز شد و به جای آن دختر زیبا و دلفریب گذشته زنی چاق با رفتارهای عجیب و غریب را دید و این دیدار باعث نوشتن کتاب "دوریت کوچک" شد.
کریسمس و دیکنز
بدون در نظر گرفتن جنبه مذهبی آیین کریسمس، مراسمی که امروزه ما از کریسمس و شب سال نو می دانیم ساخته و پرداخته ذهن چارلز دیکنز است. به این شکل که عده زیادی معتقدند توصیفات دقیق دیکنز از آیینهای کریسمس در کتابهایش الهام بخش افراد در برگزاری مراسم باشکوه کریسمس شده است. ایده کریسمس برفی یا سفید هم برای اولین بار توسط چارلز دیکنز بیان شد. رمان "سرود کریسمس" که درباره اردک خسیس و پول پرست بود با چاشنی توصیفات زیبای برفی، همه را وسوسه کرد کریسمس را با طعم برف تجربه کنند.
معروف ترین جملات منسوب به چارلز دیکنز
* هیچ چیز در دنیا به اندازه بی عدالتی به وضوح احساس و درک نمی شود.
* من چرندیات بسیاری درباره این که آدم های بد به صورتت نگاه نمی کنند، شنیده ام. این تصور قدیمی را باور نکن. ریاکار و دروغگو مستقیم به صورت تو زُل می زند.
* تفاوت اصلی بین ساخت و خلق دقیقا این است: چیزی که ساخته می شود تنها بعد از ساخته شدن می تواند دوست داشته شود؛ ولی چیزی که خلق می شود پیش از پیدایش، دوست داشته می شود.
منابع: dailymail، charlesdickensinfo، shortlist، historyextra و ....
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
امیرعلی ابوالفتح -جریان حامی دونالد ترامپ در کنگره به رهبری دوین نویس ، رئیس جمهوری خواه کمیته اطلاعاتی مجلس نمایندگان از کاخ سفید خواست یک سند اف بی آی را که در آن به تخلفات علیه ستاد انتخاباتی دونالد ترامپ در انتخابات سال 2016 اشاره دارد ، منتشر کند . این سند منتشر شد و ترامپ آن را دلیلی بر بیگناهی خود و نشانه ای برای شرمساری آمریکا توصیف کرد . از سوی دیگر،جریان مخالف دونالد ترامپ در کنگره در ضد حمله ای به رهبری آدام شف ، عضو ارشد دموکرات کمیته اطلاعاتی مجلس نمایندگان از کاخ سفید خواسته است یک سند اف بی آی را که در آن ادعاهای رئیس جمهور در پرونده دخالت روسیه رد شده، منتشر کند.اکنون دونالد ترامپ پنج روز فرصت دارد درباره از طبقه بندی خارج کردن این سند تصمیم بگیرد. اگر ترامپ موافقت نکند ، موجب بی آبرویی رئیس جمهور می شود و بر شایعات درباره پرونده احتمال تبانی ستاد انتخاباتی ترامپ با روس ها خواهد افزود . اگرهم ترامپ موافقت کند ، احتمالا باز هم موجب بی آبرویی رئیس جمهور می شود و سند دیگری در اثبات دخالت روسیه در انتخابات آمریکا رو خواهد شد . بر خلاف تصور اولیه ترامپ و حامیانش ، "جنگ اسناد " به نفع رئیس جمهور به پایان نخواهد رسید ، زیرا جریان قدرتمند ضد روس در این کشور فرصت مناسبی را به دست آورده است تا بر روس هراسی در داخل آمریکا دامن بزند و هرگونه شانس عادی سازی روابط با روسیه را از بین ببرد . بی دلیل نیست که برای درخواست انتشار سندی که بر صحت دخالت روسیه در انتخابات آمریکا تاکید دارد ، تمامی اعضای کمیته اطلاعاتی مجلس نمایندگان ، از جمله دوین نویس ، رهبر جریان حامی ترامپ نیز به آن رای دادند . در "جنگ اسناد " ، دونالد ترامپ برای اثبات بیگناهی خود می جنگد و جبهه مقابل برای اثبات گناهکاری روسیه . اما این که کدام طرف در نهایت در "جنگ اسناد " پیروز خواهد شد را گذشت زمان و افشای اسناد جدیدتر مشخص خواهد کرد .
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
معمولا در ارزیابی عملکرد اقتصادی نظام جمهوری اسلامی ایران، به ویژه این روزها، اعداد و ارقامی ارائه می شود که بعضا چندان محسوس نیست. یا درباره این که چقدر از این رشد ها حاصل عملکرد آگاهانه نظام بوده است سوالات و ابهاماتی مطرح می شود. در سوی دیگر، انبوه رسانه های معاند هم بیکار ننشسته اند و برخی نیز به دلیل ناآشنایی با ادبیات و شاخص های اقتصادی، تعابیر یا تفاسیری از وضعیت اقتصادی کشور، در مقایسه با گذشته یا دیگران، ارائه می کنند که بر حجم ابهامات و سوالات می افزاید. نتیجه این شرایط گم کردن مطالبات اصلی و مهیا کردن زمینه برای ارائه آدرس های غلط درباره مسیر پیش رو و نحوه حرکت اقتصاد است.در این باره ما شش سوال اساسی را که ممکن است ابهاماتی برای شما ایجاد کرده باشد برگزیده و تشریح خواهیم کرد. ابتدا درباره تغییرات درآمد سرانه، به عنوان مهم ترین متغیر اقتصادی و تطورات آن از قبل از انقلاب تاکنون سخن خواهیم گفت. البته درآمد سرانه نتیجه عملکرد کل اقتصاد و البته حاکمیت است اما نقش بخش خصوصی، وضعیت آب و هوایی و جغرافیایی، تحریم های بین المللی، تحولات اقتصاد جهانی (از حل قیمت های جهانی) و بسیاری عوامل دیگر هم هست. بنابراین در مبحث دیگر سراغ زیرساخت ها (infrastructures) خواهیم رفت و نقش دولت و نظام در این حوزه را بررسی خواهیم کرد. با توجه به این که ایجاد زیرساخت ها وظیفه اصلی حاکمیت (state) است، به این سوال پاسخ خواهیم داد که آیا جمهوری اسلامی تحولی در وضعیت زیرساخت ها ایجاد کرده یا صرفا در یک روند معمولی و طبیعی حرکت کرده است؟ در سوال دیگر سراغ موضوع چالشی فساد خواهیم رفت و تبیینی واقع بینانه از این معضل ارائه خواهیم کرد. همچنین وضعیت کشور را از نظر مهم ترین، جامع ترین و به روزترین شاخص (قابل محاسبه) توسعه، یعنی توسعه انسانی (HDI) بررسی می کنیم. در ادامه با مرور شاخص های توزیع درآمد به این سوال پاسخ خواهیم داد که درآمد ایجادشده در کشور چگونه و به چه میزان عادلانه بین قشرهای مختلف توزیع شده است و علت احساس اختلاف طبقاتی بالا چیست؟ درنهایت تصویری از مسیر حرکت جمهوری اسلامی و اقتصاد کشور ارائه خواهیم کرد.
1- درآمد سرانه کم شد، رفاه زیاد؟!
میزان کل تولید سالانه اقتصاد (GDP) و کل درآمد ایجاد شده برای همه افراد جامعه (GNI) و مقدار سرانه آن (GNI Per Capita) مهم ترین شاخص نشان دهنده عملکرد اقتصادی یک کشور است. همین شاخص، ابزاری برای مقایسه عملکرد اقتصادی جمهوری اسلامی ایران نیز شده است. به ویژه نموداری در فضای مجازی دست به دست می شود که نشان می دهد درآمد سرانه کشور هم اکنون کمتر از درآمد سرانه در سال 1355 است. البته قطعا کسی ادعا نمی کند که رفاه مردم نسبت به آن زمان بدتر شده است؛ بلکه واضح است که دسترسی به انواع زیرساخت های ارتباطی (راه ، جاده، فرودگاه، بندر و ...) بهداشتی، آموزشی و رفاهی (آب، برق، گاز و ...) به مراتب بهبود یافته است. با توجه به اینکه اصل آمار درست است پس این تناقض کجاست و چگونه باید کاهش درآمد سرانه را در عین افزایش نسبی رفاه توضیح داد؟ در پاسخ باید به چند نکته مهم توجه کرد، نکاتی که البته عمدتا به ماهیت درآمد ملی و درآمد سرانه و نحوه محاسبه آن بر می گردد:
* اثر انتخاب نقطه مرجع: معمولا در این اظهارنظرها، مقایسه با سال 1355 انجام می شود؛ یعنی سالی که هم مقدار فروش نفت و هم قیمت نفت به شدت رشد کرد. نمودار به خوبی نشان می دهد که در این سال به صورت جهش وار، درآمد سرانه رشد کرده است و بعد از رسیدن به یک قله رویایی در سال 1355 به سرعت (در همان سال های پایانی حکومت پهلوی دوم) سقوط کرده است.
* اثر توزیع درآمد: در توضیح علل رشد رفاه با وجود کاهش درآمد سرانه، نحوه توزیع درآمد هم مهم است. رشد شدید درآمد ملی کشور در سال 1355 ناشی از درآمدهای نفتی بود که تاثیری در درآمد اکثریت مردم جامعه نداشت و از این رو آثار رفاهی آن هم مشهود نشد.
* اثر زیرساخت های رفاهی: نکته دیگری که در توضیح این تناقض باید مورد توجه قرار گیرد نحوه محاسبه تولید ناخالص داخلی است. مثلا وقتی در یک محله یا شهر یک بیمارستان ساخته می شود، برای سال های متمادی، در آن منطقه آثار رفاهی (از جهت سهولت دسترسی به خدمات درمانی) ایجاد می کند، اما فقط یک بار (همان سال احداث) در محاسبات تولید ملی لحاظ می شود. بنابراین انبوه امکانات زیرساختی ایجاد شده (مدرسه، بیمارستان، تجهیزات گازکشی، زیرساخت های ارتباطی و ...) با وجود ایجاد رفاه مستمر، اثر مستمر در درآمد سرانه ندارد.
* اثر تکنولوژی: تولید ناخالص به صورت ارزش پولی کالاها و خدمات تولیدشده در یک اقتصاد در یک سال محاسبه می شود. حال اگر به دلیل رشد تکنولوژی و استفاده از آن در جامعه، قیمت کالایی کاهش یابد و رفاه رشد کند، این رشد رفاه نه تنها در تولید ناخالص و درآمد سرانه لحاظ نمی شود بلکه به خاطر کاهش قیمت آن در اثر رشد تکنولوژی، میزان درآمد ملی و سرانه را هم در محاسبات کاهش می دهد. بهترین مثال در این حوزه، ارتباطات است. تکنولوژی (و البته بسترسازی برای استفاده از آن) باعث شده است شما به مراتب راحت تر و ارزان تر از گذشته بتوانید گفت وگوی تلفنی داشته باشید. البته اثر تکنولوژی با اثر زیرساخت ها در هم تنیده است، چرا که باید زیرساخت ها (مثلا آنتن های مخابراتی و ...) مهیا شود تا امکان استفاده و کسب رفاه از تکنولوژی جدید فراهم شود.
* اثر کیفیت و پایداری رشد: یک موضوع دیگر که بر رفاه اثرگذار است و در نمودار درآمد سرانه لحاظ نمی شود، کیفیت رشد درآمد (اعم از اشتغال زایی، توزیع عادلانه این درآمد و ...) و همچنین پایداری آن است. رشد جهشی درآمد در نیمه اول دهه 50 نه تنها پایدار نماند بلکه از حدود 9200 دلار در سال 1976 (1354) به نصف یعنی حدود 4700 دلار در سال 1980 (1358) رسید. ناپایداری درآمد (حتی اگر به صورت عادلانه توزیع شود) مانع از برنامه ریزی بلندمدت برای فعالیت جدید اقتصادی (اشتغال)، ازدواج و ... می شود. به همین دلیل آثار رفاهی آن به مراتب کم است. این در حالی است که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، روند رشد درآمد سرانه، اگرچه کند بوده است (که از این جهت محل انتقاد و بحث است) اما پایدار بوده و در روندی تقریبا یکنواخت از 4700 دلار در سال 1358 به بیش از 6600 دلار در سال 1390 رسیده است و فقط طی پنج سال اخیر، اندکی کاهش یافته و به شش هزار دلار(به قیمت ثابت سال 2010) رسیده است.
چرا رشد درآمد سرانه بعد از انقلاب کند بوده است؟
در پاسخ باید اولا به عوامل و تکانه های خارجی چون، جنگ و تحریم و نقش آن در تخریب زیرساخت های اقتصادی اذعان کرد. عامل دوم هم اولویت عدالت (فقرزدایی و توجه به قشرهای محروم) بر رشد بوده است. به طور کلی در ادبیات اقتصادی این بده بستان (Trade off) بین رشد و عدالت وجود دارد. می توان بدون توجه به وضعیت مناطق محروم و زیرساخت های مناطق مختلف، منابع ملی را تجهیز و صرف ایجاد واحدهای تولیدی بزرگ و سرمایه بر کرد. این کار (همانند دهه 40) می تواند باعث تقویت و رشد متوسط درآمد سرانه شود اما شکاف طبقاتی، حاشیه نشینی و نابرابری را افزایش می دهد. چنان چه در برخی کشورهای آمریکای جنوبی قابل مشاهده است و به معضلات بزرگی منجر شده است؛ همان نابرابری هایی که هم در ضریب جینی بالای 60 درصد برخی کشورهای این منطقه قابل مشاهده است و هم در حاشیه جام جهانی گذشته به دنبال اعتراضات انبوه قشرهای ضعیف در برزیل به وضوح دیده شد. اما بعد از انقلاب به خاطر آرمان های مصرح جمهوری اسلامی، موضوع عدالت و توزیع درآمد نسبت به رشد ترجیح داشته و این موضوع نیز در کندشدن رشد بی تاثیر نبوده است. البته نقش برخی ناکارآمدی ها و کپی برداری از مدل های توسعه ای غیربومی (تعدیل اقتصادی در دهه 70 و برخی آزادسازی ها در دهه 80) را نیز نباید فراموش کرد.
2- توسعه انسانی: چرا با وجود توسعه انسانی، احساس توسعه یافتگی نداریم؟
شاخص توسعه انسانی چیست؟
این شاخص که یکی از مهم ترین و معتبرترین گزارشهای اقتصادی و اجتماعی در جهان است، با اختلاف زمانی حدود دو ساله، هرسال توسط دفتر توسعه سازمان ملل متحد (UNDP) منتشر میشود. طبق این گزارش، توسعه انسانی (HDI) کشورها بر اساس معیارهایی است از جمله امید به زندگی، کیفیت نظام آموزشی شامل زیر شاخص هایی از قبیل امید به تحصیل (یعنی تعداد سال هایی که هر فرد ممکن است در نظام آموزشی کشور به تحصیل بپردازد) و متوسط سال های تحصیل (یعنی هر فرد در جامعه به طور متوسط چند سال به تحصیل مشغول بوده است)، درآمد سرانه (بر اساس برابری قدرت خرید) که شامل نابرابری درآمدی نیز هست. این زیرشاخص ها از عدد صفر تا یک محاسبه میشود و هرچه به عدد یک نزدیکتر باشد، نشان از توسعهیافتگی بیشتر دارد.
وضعیت ایران در شاخص توسعه انسانی
بر اساس گزارش دفتر توسعه انسانی سازمان ملل متحد، کشورما هم اینک در زمره کشورهای دارای توسعه انسانی بالا قرار دارد. بر این اساس، طبق آخرین آمارها، شاخص توسعه انسانی در ایران در سال 2015، به رقم 0.774 رسیده است. اما نگاهی به پیشینه تغییرات این شاخص واقعیات غیر قابل انکاری را آشکار می سازد.
بر اساس جدیدترین گزارش توسعه انسانی 2016 که اوایل سال جاری منتشر شد، شاخص توسعه انسانی ایران به 0.774 از یک رسیده که در مقایسه با نمره 0.437 ایران در قبل از پیروزی انقلاب اسلامی بیش از 0.337 درجه افزایش نشان میدهد. این در حالی است که بین 105 کشور دنیا که از سال 1980 میلادی شاخص توسعه انسانی برای آن ها محاسبه میشد، ایران طی این 4 دهه بالاترین رشد را بین همه کشورهای جهان، شاخص توسعه انسانی داشته است. پس از ایران، چین با رشد 0.334 درجهای در رتبه دوم جهان جای گرفته است. نپال با رشد 0.316درجهای و ترکیه با رشد 0.304درجهای در رتبههای بعدی قرار گرفتهاند. همین روند مثبت باعث شده است تا رتبه جهانی جمهوری اسلامی ایران هم در این 4 دهه بیش از 41 رده صعود داشته باشد و از جایگاه 110 در سال 1979 به جایگاه 69 در سال گذشته ارتقا یابد.
چرا با وجود وضعیت مطلوب ایران در شاخص توسعه انسانی، باز احساس کمبود و توسعه نیافتگی داریم؟
همان طور که در نمودار مقایسه اجزای شاخص توسعه انسانی در ایران و دنیا مشاهده می شود، بر خلاف شاخص کلی توسعه انسانی، ایران در زیرشاخص های درآمد و آموزش نمره خوبی ندارد و می توان گفت عمده باز بهبود وضعیت ایران در زیرشاخص ها، بر دوش شاخص امید به زندگی (که متاثر از بهداشت است) قرار گرفته است. طبق نمودار یادشده، وضعیت شاخص درآمد و توزیع درآمد در ایران از میانگین کشورهای دنیا، کشورهای عربی و کشورهای با توسعه انسانی بالا کمتر است.در شاخص آموزش، وضعیت ایران مقداری بهتر از درآمد بوده است. به طوری که نمره شاخص آموزش در ایران از کشورهای عربی بیشتر بوده، اما از کشورهای دنیا و نیز سایر کشورهای جای گرفته در گروه ایران ذیل عنوان «کشورهای با توسعه انسانی بالا» کمتر است.
اما در شاخص امید به زندگی، ایران توانسته است با ثبت 75.6 سال، نمره ای مساوی با دیگر کشورهای دارای توسعه انسانی بالا کسب کند. این رقم از سایر کشورهای عربی (70.8 سال) و کل دنیا (71.6 سال) بالاتر است.اما از جنبه ای دیگر نیز می توان احساس ضعف در رفاه را با توجه به کیفیت وضعیت ایران در سه زیرشاخص ذکر شده بیان کرد. در حوزه درآمد و نابرابری تقریباً می توان گفت نمره ایران در مقایسه با دیگر کشورهای دنیا، به نوعی گویای وضعیت کشور است. رشد و نمو بخش های غیر مولد در اقتصاد ایران در مقایسه با بخش های مولد از قبیل تولید، وابستگی بخش بزرگی از اقتصاد کشور به دولت و منابع بانکی به جای تکیه بر کارآفرینی و تامین منابع مالی از بورس و ... به نوعی توضیح دهنده این وضعیت در سطح کلان است.
اما در زیرشاخص آموزش باید به کیفیت آموزش و بهداشت نیز در مقابل کمیت های آماری آموزش و امید به زندگی که در این شاخص محاسبه نمی شوند، اشاره کرد. در این زمینه «یوجیرو هایامی» یکی از پژوهشگران برجسته اقتصادی در کتاب «اقتصاد توسعه؛ از فقر تا ثروت ملل» با اشاره به نتایج یک مطالعه گسترده در بین کشورهای دنیا بیان کرده است که به طور کلی بهبود مهارت و دانش ناشی از آموزش و پرورش و نیز افزایش امید به زندگی به طور کلی هنگامی می تواند به افزایش رفاه منتهی شود که این عوامل بتوانند موجبات رشد بهره وری را فراهم سازند.به خصوص این که آموزش های ارائه شده در نظام آموزشی باید با سرمایه های مرئی به شکل مناسبی ترکیب و منجر به ثروت افزایی برای فرد و جامعه شوند. نکته ای که در جامعه ما در هر دو حوزه آموزش و بهداشت ضعیف به چشم می خورد.
3- رشد زیرساخت ها در جمهوری اسلامی، روند طبیعی رشد بود یا عملکرد نظام؟
یک ابهام مهم دیگر که در سنجش عملکرد اقتصادی کشور مطرح می شود این است که با وجود پذیرش رشد قابل توجه زیرساخت ها، این رشد، محصول روند طبیعی حرکت اقتصادها، تکنولوژی و ارتباطات بوده است و در صورت تداوم نظام پیشین، با همه ایرادهایی که داشت، همین رشد حاصل می شد. منظور از روند طبیعی یکی رشد تکنولوژی و دیگری صرف منابع عمومی (پول نفت و مالیات) برای ایجاد زیرساخت ها و امکانات رفاهی است که توسط هر دولتی که حداقل پاسخ گویی و شفافیت را داشته باشد انجام می شود. در پاسخ باید اذعان کرد که روند طبیعی رشد برای بسیاری از کشورها حاصل شده و بخشی از رشد در ایران نیز نتیجه این روند طبیعی بوده است اما شواهد آماری و میدانی متعددی وجود دارد که نشان می دهد جمهوری اسلامی، این روند را تسریع کرده است.
* رشد سریع تر کشور در بسیاری از شاخص ها نسبت به کشورهای مشابه؛ نمودار فوق که به عنوان نمونه انتخاب شده است به خوبی نشان می دهد که سرعت رشد زیرساخت ها در کشور، نه تنها کند نبوده بلکه از بسیاری از کشورهای مشابه سریع تر بوده است.
* اثر کاتالیزوری نیروها و نهادهای انقلابی؛ اما شاید سوال شود که جمهوری اسلامی، چگونه و با چه ابزارهایی توانسته است بر سرعت بهبود زیرساخت های رفاهی (و اقتصادی) بیفزاید؟ در پاسخ باید به عملکرد مناسب دولت ها (شاخص کارایی مخارج دولت) و به خصوص نقش نهادهای انقلابی در ایجاد و توسعه زیرساخت های ارتباطی، آموزشی و درمانی (به ویژه در مناطق محروم و روستایی) توجه کرد. در این مجال فرصت تشریح نیست اما عملکرد جهاد سازندگی در ابتدای انقلاب در سازندگی کشور و همچنین بنیاد برکت بر کسی پوشیده نیست و آمار و ارقام آن (به خصوص در این روزها) به راحتی قابل دسترس است.
* اقتصاد ایران در میانه راه؛ زیرساخت های قوی، آماده استفاده و ایجاد جهش است؛ اعداد و ارقام جدول بالا را کمی مرور کنیم؛ این ارقام به خوبی درخشان بودن دستاوردهای زیرساختی 40 سال اخیر کشور را نشان می دهد؛ زیرساخت هایی که البته باید توسط دولت، بخش خصوصی و عامه مردم به کار گرفته شود. گفتیم که زیرساخت ها به چهار دسته ارتباطی (جاده، ریل، بندر، فرودگاه، تلفن، اینترنت و...) آموزشی (دوره درسی رایگان، مدرسه، دانشگاه و ...)، بهداشت و درمان (بیمارستان، بیمه های فراگیر و ...) و رفاهی (دسترسی خانوارها و بنگاه ها به آب، برق، گاز و ...) قابل تقسیم است. جدول و نمودار فوق به خوبی نشان می دهد که اولا ایران از نظر زیرساخت های فیزیکی لازم برای توسعه اقتصادی رتبه حدود 50 یا کمتر دارد؛ یعنی وضعیت ایران از 150 کشور جهان بهتر است. ثانیا با تمرکز در حوزه آموزش به خوبی می بینیم که به مدد زیرساخت های آموزشی، منابع عظیمی برای توسعه ایجاد شده است اما هنوز در ابتدای نیمه دوم راه، یعنی ایجاد ظرفیت لازم برای استفاده از این منابع هستیم.
4- فساد بیشتر شده است یا ادراک فساد؟
سوال مهمی که درباره عملکرد اقتصادی جمهوری اسلامی طرح می شود مربوط به موضوع فساد، قاچاق، رانت جویی و غلبه رابطه بر ضابطه در دستگاه های دولتی است. در این که کشور از نظر این شاخص ها در وضعیت مناسبی نیست، تردیدی وجود ندارد اما آیا وضعیت نسبت به کشورهای مشابه و همین طور قبل از انقلاب بدتر است. شواهدی که در ادامه می آید پاسخ منفی به این سوال را تایید و تقویت می کند:
* رشد ارتباطات و افزایش ادراک و اعلان فساد؛ احتمالا خوانندگان این مطلب جزئیات بسیاری درباره بابک زنجانی، نوع تخلف او و حتی سهم هر ایرانی از تخلف او می دانند. اما درباره حجم قابل توجه نفتی که در دهه 50 به اسرائیل داده شد و هیچ وقت پول آن برنگشت هیچ اطلاعی ندارند. البته هر دو بد و مذموم است اما مسئله این است که این روزها به خاطر گسترش ارتباطات، اطلاع از انواع تخلفات بسیار بیشتر از قبل است و ذهن بسیاری از ما در اثر تکرار این اخبار، قدرت مقایسه را از دست می دهد.
* وارونه نمایی یا بزرگ نمایی درباره برخی فسادها؛ احتمالا دیده اید که برخی در شبکه های اجتماعی با جمع زدن ارقام فسادهای مختلف و تقسیم آن بر جمعیت ایران سهم هر ایرانی را از آن محاسبه می کنند! اما آیا به واقع همه این فسادها از محل منابع عمومی و قابل تقسیم به جمعیت است؟ قطعا خیر. اجازه بدهید چند مثال بزنیم. مثلا در برخی رسانه ها مدت ها ارقامی مبنی بر تخلف چند هزار میلیاردی رئیس جمهور سابق دست به دست می شد و برخی رسانه ها هم طبق معمول دست به کار شده و محاسبه می کردند که سهم هر ایرانی از این تخلف چقدر است؟ این در حالی است که این تخلف بودجه ای با دستورالعمل ها مطابقت نداشته است، به این معنی که مبالغی در محلی غیر آن جا که باید خرج شده است؛ مثلا برای واردات بنزین یا پرداخت یارانه. دقیقا همین موضوع هم در خصوص دولت یازدهم چند روز قبل در گزارش تفریغ بودجه مطرح شد. البته قطعا این انحرافات هم نادرست است اما آن گونه که بازتاب داده می شود، به معنی حیف و میل یا اختلاس نیست بلکه صرف منابع در محلی غیر از محل پیش بینی شده است. یا حتی در مورد اختلاس سه هزار میلیاردی یا موضوع صندوق ذخیره فرهنگیان هم، باید دقت شود که تخلفات از محل منابع عمومی ( که قابل تقسیم به جمعیت است) نیست بلکه از محل نقدینگی یا همان اعتبارات بانکی بوده است که چندین برابر بودجه عمومی است. دقت کنید که مثلا 10 هزار میلیارد تومان هم اکنون حدود 3 درصد از بودجه عمومی اما کمتر از 1 درصد از نقدینگی کشور است.
* غلبه جذابیت اخبار منفی بر مثبت؛ به عنوان یک اصل در فضای رسانه ای، همواره اخبار منفی با ضریب بسیار بزرگ تری نسبت به اخبار مثبت پوشش داده می شود. مثلا انتشار فیش های حقوقی نجومی میلیون ها بار در شبکه های اجتماعی دیده و در معاشرت های روزانه بازگو می شود اما بازگرداندن چند ده میلیارد تومان از این مبالغ، بسیار کمتر دیده می شود. یا این که همه درباره فساد سه هزار میلیاردی می دانند اما درباره این خبر که نه تنها اصل فساد بلکه مبالغی بیشتر از اموال متهم نقد شده و عودت داده شده را کسی بازتاب نمی دهد.
* حجم ممنوعیت های تجاری و موضوع قاچاق؛ ایران در موضوع قاچاق تقریبا یک کشور یکتاست چرا که هیچ کشوری به اندازه ما موانع تجاری (تعرفه ای و غیرتعرفه ای) بر مبادلات وضع نکرده است. این در حالی است که برخی از کشورها به خاطر عضویت در wto عموما معضلی به اسم قاچاق ندارند و بسیاری دیگر با حجم بسیار کمتر با این مشکل مواجهند.
* خلأ مرجع مقایسه: نکته آخر هم این است که باید بپذیریم تخلف و فساد اولا در جوامع بشری همیشه بوده است و ثانیا در جوامع پیچیده امروزی بیشتر است و ثالثا در کشورهایی چون ما که از همان ابتدای ورود به عصر مدرن در دوران پهلوی اول، برداشتی نادرست و ناقص از نهادها و سیستم های اقتصادی، نظارتی و بوروکراسی دنیا داشته ایم، شکاف ها برای سوءاستفاده بسیار بیشتر است. اما با همه این ها، گاهی ما در انجام مقایسه، به دلیل محاصره با اخبار منفی داخلی ( و البته فضاسازی های انبوه رسانه های معاند)، دچار خطا می شویم. یک مثال ساده از این موضوع در نمودار فوق (با استفاده از داده های بین المللی) نشان داده شده است. در حالی که فکر می کنیم اعمال رابطه، پارتی بازی و سوءاستفاده از مناصب دولتی در کشور بسیار فاجعه بار است، با این حال، وضعیت کشور از این جهت بهتر از حدود 100 کشور دنیاست.
همه آن چه در این بخش گفته شد، به هیچ وجه به معنی مقبول شمردن انحرافات و تخلفات یا حتی تجویز درصد کمی از انحراف نیست، بلکه صرفا به این معنی است که وضعیت ما متفاوت با همه دنیا نیست. به نظر نگارنده، آن چه بیش از ناکارآمدی ها و برخی انحرافات به مسیر پیشرفت کشور آسیب می زند، القای این دروغ است که در وضعیت بغرنج و خاص و منحصر به فردی قرار گرفته ایم. این موضوع با آسیب به اعتماد به نفس، استقلال و البته هویت ایرانی-اسلامی کشور، جرئت هرگونه ریسک پذیری، ایجاد تحول و حرکت مقتدرانه را از کشور (مردم و نظام های تصمیم گیری) خواهد گرفت و آسیب بزرگی به کشور خواهد زد.
5- بهبود توزیع ثروت با وجود احساس نارضایتی از وضعیت رفاهی
سوال بعدی گزارش ما این است که چرا با وجود این که شاخص های توزیع درآمد، وضعیت بهتر ایران را در قبل و بعد از انقلاب نشان می دهند، باز احساس می کنیم که نابرابری بیشتر شده و رفاه ما کاهش یافته است؟ در این زمینه ابتدا باید فرض سوال را مورد بررسی قرار دهیم و ببینیم آیا واقعاً وضعیت توزیع درآمد بعد از انقلاب نسبت به قبل از آن بهتر شده است یا خیر؟ در این زمینه یکی از شاخص های مطرح و معروف و مورد قبول، ضریب جینی است. این شاخص رقمی بین صفر و یک دارد که هر چقدر رقم آن نزدیک به عدد صفر باشد، برابری بیشتر در توزیع درآمد را نشان میدهد و بالعکس هر چقدر ضریب جینی نزدیک به عدد یک باشد، توزیع نابرابر درآمد را مشخص میکند.با این حال، اطلاعات بانک مرکزی از این شاخص، در نمودار «شاخص ضریب جینی قبل و بعد از انقلاب» آمده است که کاهش کلی رقم این ضریب را در بعد از انقلاب نسبت به قبل از آن نشان می دهد.اما به راستی چرا با وجود این آمار مستدل و واقعی، باز احساس نارضایتی ما از نابرابری درآمدی به قوت خود باقی است؟به نظر می رسد یک عامل اساسی وجود داشته باشد که به نقش رسانه ها در فضای کنونی جامعه بر می گردد. امروزه با گسترش نقش رسانه ها می توان شاهد سبقت گرفتن نیازها بر خواسته ها بود. رسانه ها به عنوان یکی از بازوهای تبلیغاتی که بخش تولید به کار می گیرد، ناخودآگاه بر جریان نیاز به امکانات، حتی با وجود برطرف شدن نسبی آن ها می افزایند. دکتر فرامرز رفیع پور در کتاب توسعه و تضاد، این پدیده را این چنین توضیح می دهد که «اگر در جامعه، یک مقیاس ارزشی مانند ثروت و مادیات به نمایش گذاشته شود و این نمایش دادن نیز از سوی ارزش گذاران جامعه توبیخ نشود، ابتدا شاهد این خواهیم بود که پدیده های ارزشی قشر بالای درآمدی جامعه به پایین سرایت می کند که به تدریج ارزش های حاکم بر سطوح مختلف جامعه را تغییر می دهد. سپس مسابقه ای نامتناهی در جهت رسیدن به خواسته ها علاوه بر نیازهای ضروری پیش می آید که این امر در نهایت کل جامعه را دچار بی تعادلی و آشفتگی خواهد کرد»بنابراین امروزه سبک تبلیغات، نشان دادن خانوارهای مرفه در تبلیغات و محصولات فرهنگی چند رسانه ای، همه و همه موید این موضوع هستند. رشد پدیده گران زیستی در بین خانوارها بدین معنا که با وجود تامین بسیاری از نیازهای خانوار با استفاده از ظرفیت های موجود در خانواده ها، باز این نیازها به قیمت نسبتاً گران تر از بیرون تامین می شوند، نمونه دیگری از این مسئله است. مالک بودن یک خودروی شخصی، علیرغم وجود هزینه های ضروری تر، پیروی از مدهایی که بر طبل هزینه های خانوار می کوبند و به طور خلاصه نهادینه شدن عادات مصرفی هزینه زا و غلط نیز شقوق دیگری از این مسئله را به نمایش می گذارند.این ها همه در شرایطی است که با توسعه فضای رسانه ای در جامعه، همان گونه که ذکر شد، شاهد ترویج بیشتر سبک زندگی گروه های مرجع هستیم. قشرهایی که امروزه شاید بتوان گفت عمده آن ها را سلبریتی ها تشکیل می دهند و در این زمینه جریانی ناخواسته، سبک های زندگی ترویج دهنده احساس نیازها، مد و زندگی گران تر را دامن می زند.
6- ایران پس از انقلاب؛ رشد، توسعه یا پیشرفت؟
روان شناسان اعتقاد دارند هر گاه اهداف فردی گم یا کم رنگ شود، احساس خستگی ناشی از انجام کار، فزونی می یابد.با قیاسی بین این موضوع و کلیت فرایند حرکت اقتصادی کشور، می توان به یک نکته اساسی در خصوص روند توسعه ایران اشاره کرد. تاریخ اقتصاد دنیا نشان از این دارد که با وجود این که در ابتدای پیدایش دانش اقتصاد، رشد اقتصادی و تولید، هدف اصلی اقتصاد بود، با توجه به آسیب دیدن بخش های مهمی از اجتماع نظیر محیط زیست، کیفیت زندگی زنان و کودکان و ...، توجه سیاست گذاران اقتصاد به سوی مباحث توسعه معطوف شد. به طوری که تلاش شد تا ابعاد انسانی و محیطی اقتصاد نظیر محیط زیست نیز در فرایند رشد و توسعه اقتصادی کشورها دیده شود. همان گونه که در بخش هایی از این گزارش دیدیم، توجه به آموزش و بهداشت و توزیع درآمد نیز مورد توجه قرار گرفت. با این حال باید گفت که این ها همه به نوعی در خدمت رفاه اقتصادی جامعه بدون توجه به سایر ابعاد زندگی بشر از جمله نیاز به دین توحیدی به عنوان تنها مسیر سعادت بشری است.اگر تا قبل از انقلاب، تکنوکراسی حاکم به دنبال تامین نیازهای مادی بدون توجه به مولفه هایی نظیر استقلال و فرهنگ دینی و ملی کشور بود، به طوری که وابستگی کشور به غرب در دوران قاجار با عنوان پیشرفت ترویج می شد، جریان انگلیسی مشروطه با رهبران واقعی مشروطه تحت عنوان تحولخواهی مقابله می کرد، دیکتاتوری رضا خان و حکومت استبدادی محمدرضا پهلوی شعار ترقی و اصلاح را سر می داد، بعد از انقلاب این مولفه ها به نوعی در ادبیات، سیاست گذاری ها و نیز اقدامات دولت (البته با فراز و نشیب هایی) خود را نشان داد.به هر حال، می توان امواج این تغییر رویکردها را نیز به نوعی در تاریخ معاصر اقتصادی ایران مشاهده کرد. اگر در دورانی قبل از انقلاب، تکنوکراسی حاکم به دنبال تامین نیازهای مادی بدون توجه به مولفه هایی نظیر استقلال و فرهنگ دینی و ملی کشور بود، بعد از انقلاب این مولفه ها به نوعی در ادبیات، سیاست گذاری ها و نیز اقدامات دولت (البته با فراز و نشیب هایی) خود را نشان داد. با این حال، هنوز هم به نظر می رسد ایران با وجود استقلال قابل توجهی که به لحاظ اقتصادی نسبت به قبل از انقلاب پیدا کرده است، سایه ادبیات توسعه غرب بر محافل علمی، سیاست گذاری و تصمیم گیر کشور سنگینی می کند. به عنوان مثال این که هنوز بعد از 4 دهه، جایگاه عدالت در سیاست های اقتصادی به طور سیستماتیک محل بحث است، این که هنوز رشد اقتصادی ایران نتوانسته است به همراه خود، نگاه وحدت آفرین اسلامی را در قالب شاکله هایی نظیر بخش تعاون به نمایش بگذارد و جدای از همه این ها، مظلوم واقع شدن فرهنگ در زیر چرخ های توسعه و رشد اقتصادی همه و همه بیانگر این هستند که توسعه به مفهوم حتی متعالی آن نمی تواند با ساختارهای کهن دینی جامعه ما همخوانی داشته باشد. با توجه به همه تعارض هایی که در بحث توسعه کشور با مفاهیم توسعه نشات گرفته از غرب می بینیم، که ابهامات بسیاری را در بخش های مختلف اقتصادی پدید آورده است، می توان گفت هم اینک کشور به ادبیات جدیدی از توسعه نیاز دارد. موضوعی که مقام معظم رهبری در سال 1386 و در دیدار با دانشجویان از آن به الگوی اسلامی، ایرانی پیشرفت یاد کردند. در این باره طی سال های اخیر تلاش هایی برای تبیین و مدل سازی این شکل بومی از توسعه مورد توجه قرار گرفته است. اما با عنایت به راه طولانی و راه های نرفته باید گفت مدل توسعه ای که در کنار آن منابع انسانی در قالب های بومی نظیر تشکیلات دینی بتواند سیستم های اجتماعی و اقتصادی مبتنی بر دین اسلام را پیاده کند و یک بار برای همیشه به همه تعارضات ناشی از سردرگمی انسان اقتصادی (طبق تعریف شده در مکاتب غربی) پایان دهد، مورد انتظار و جست وجوی نخبگان و همه علاقه مندان به تعالی و پیشرفت خواهد بود.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رئیس جمهور دیروز در حالی نشست خبری خود با خبرنگاران را آغاز کرد که برخلاف نشست های قبلی، از سوالات چالشی حوزه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی خبری نبود. روحانی از این که همه به شنیدن صدای مردم اشاره کردند، ابراز خوشحالی و سیاست ایران در قبال خروج آمریکا از برجام را تبیین کرد و البته با اشاره به ناهار آمریکا به سفرای کشورهای شورای امنیت، سیاست های دولت ترامپ را مورد استهزا قرار داد. حجت الاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی در ابتدای این نشست با بیان این که مردم خود این انقلاب را به وجود آوردند، افزود: مردم در نظام استبدادی پادشاهی در رنج و تحقیر بودند؛ 10 سال کشور در اختیار قدرت های بیگانه بود، مردم تصمیم گرفتند تا حاکمیت ملی، عزت، استقلال، آزادی و پاک کردن کشور از انواع فسادها را محقق سازند. وی با اشاره به این که 70 درصد جمعیت ما را جوانان تشکیل می دهند، گفت: باید افکار نسل جوان را بشنویم و بپذیریم. تنها شنیدن هم کافی نیست. جوان ها نمی خواهند ما فقط صدای آن ها را بشنویم. جوانان دنیای جدید را می بینند و پیشنهادهایی دارند. راهی که جوانان می پسندند باید بر اراده و خواست حاکمیت همواره تأثیرگذار باشد.
گرانی ارز حتما دلایلی غیر از تجاری و اقتصادی دارد
خبرنگار ایلنا نخستین خبرنگاری بود که سوال کرد و به گرانی ارز پرداخت. او پرسید آیا گرانی ارز به منتقدان دولت ارتباطی دارد یا نه و این که رئیس جمهور آینده ارز را چطور می بیند؟ روحانی در پاسخ، قیمت ارز را غیرمتعادل دانست و تأکید کرد: این موضوع حتما دلایلی غیر از تجاری و اقتصادی دارد. به این دلیل که تراز ما در تأمین ارز و مخارج آن مثبت است و دولت امسال کسری بودجه ندارد. روحانی با تأکید بر این که گرانی ارز دلایل روانی و تبلیغاتی دارد، وعده داد که آینده ما در زمینه ارزی از امروز بهتر خواهد بود؛ زیرا امروز 30 میلیارد دلار فاینانس خارجی در اختیار داریم. رئیس جمهور همچنین از مردم درخواست کرد در این موضوع به راهنمایی های بانک مرکزی توجه کنند. او گفت: توصیه من به مردم این است که دارایی و مایملک خود را در این مسیر پر ریسک سرمایه گذاری نکنند چرا که مسیرهای خیلی بهتری از سرمایهگذاری در حوزه ارز وجود دارد.
نیروهای مسلح هم باید بنگاه های اقتصادی خودشان را واگذار کنند
روحانی در پاسخ به سوال دوم ایلنا درباره بدهی های دولت به سازمان تأمین اجتماعی گفت: این سازمان باید از بنگاه های اقتصادی دست بردارد. اساساً شرط آمدن وزیر کار به این دولت این بود که باید تمام بنگاه های اقتصادی را واگذار کند. همه بخش های دولتی از جمله بانک ها باید بنگاه های اقتصادی خودشان را واگذار کنند. روحانی تأکید کرد: نیروهای مسلح هم باید بنگاه های اقتصادی خودشان را واگذار کنند که به نفع خودشان و مردم خواهد بود.
وقتی خواستِ مردم را فقط به سمت اقتصادی می برید، این نشنیدن صدای مردم است
در ادامه نشست، خبرنگار مهر از روحانی سوال کرد آیا صدای مردم را در اعتراضات اخیر به تورم و ناکارآمدی اقتصادی شنیدید و اگر شنیدید آیا بنا دارید تیم اقتصادی را ترمیم کنید؟ روحانی در پاسخ گفت: وقتی خواستِ مردم را فقط به سمت اقتصادی می برید، این نشنیدن صدای مردم است؛ بله مردم در حوزه اقتصادی مطالبات دارند ولی مردم در حوزه های سیاسی، روابط خارجی و اجتماعی هم خیلی حرف دارند.
خوشحالم که همه می گویند صدای مردم را باید شنید
روحانی با اشاره به کاهش نرخ تورم در دولت های یازدهم و دوازدهم و همچنین افزایش رشد اقتصادی، گفت: این نشان می دهد راه دولت درست بوده البته این معنایش آن نیست که همه مشکلات مردم حل شده است. این که رقم مستمری نسبت به سال گذشته بیش از 3 برابر شده، معنایش این است که به فقر توجه داریم. شعار رفع فقر مطلق نشان می دهد گوش دولت از قبل شنوا بوده است. شاید رساترین صدا در بین همه دولت ها این دولت بوده است. در گذشته خیلی مواقع بوده است که اعتراض مردم را نپذیرفتند. اما الان خوشحالم که همه می گویند صدای مردم را باید شنید. این روز مبارکی است.
تریبون ها و رسانه ها هم صدا با دولت باشند
خبرنگار سی ان ان در ادامه این نشست پرسید، آیا ایران آماده است که ایده ظریف در گفت و گو با قدرت های منطقه ای را با قدرت های جهانی هم در میان بگذارد؟ که رئیس جمهور در پاسخ گفت: راه حل مسائل منطقه مذاکره با کشورهای منطقه است، اما از گفت و گو با دیگر قدرت ها هم ابایی نداریم. هدف ما در گفت و گوها مبارزه با تروریسم و حاکم شدن مردم بر سرنوشت خودشان بوده است. نماینده روزنامه آفتاب یزد پرسید با توجه به این که برخی تریبون ها سرمایه گذار را فراری می دهند، با امیدهای مردم چه باید کرد؟ روحانی تصریح کرد: اگر می خواهیم پیشرفت کنیم و سرمایه و فناوری جذب کنیم و ایرانیان برگردند، راهش این است که تریبون ها و رسانه ها هم هم صدا با دولت باشند. سرمایه و سرمایه گذار مثل آهو فراری هستند و نباید آن ها را فراری بدهیم.
حضور آمریکایی ها در سوریه را هم کاملاً محکوم می کنیم
نشست خبری روحانی در حالی از نیمه عبور کرده بود که خبرنگار الجزیره پرسید آیا تغییر موضع ایران در قبال عملیات ترکیه در سوریه ناشی از نگرانی ها از افزایش همکاری این کشور با روسیه است؟ که روحانی در پاسخ گفت: همکاری هر سه کشور ترکیه، روسیه و ایران برای منطقه بسیار مهم است. اما موضع اصولی ما این است که ورود یک ارتش به خاک یک کشور دیگر با اجازه دولت و مردم آن کشور باشد. ما حضور آمریکایی ها در سوریه را هم کاملاً محکوم می کنیم. آن ها به فکر تجزیه سوریه هستند. وی تصریح کرد: برگزاری یک نشست سه جانبه بین ایران، روسیه و ترکیه لازم و ضروری است.
دوستان اروپایی آقای ترامپ هم نمی دانند آمریکا در برابر برجام چه خواهد کرد!
در ادامه نشست، خبرنگار یک روزنامه ژاپنی پرسید در صورت خروج ایران تصمیم ایران چیست؟ آیا توافق هسته ای را با دیگر طرف ها ادامه خواهد داد؟ رئیس جمهور در پاسخ گفت: اولاً خوشحالم که آقای ترامپ هنوز بعد از یک سال نتوانسته است توافق هسته ای را پاره کند! برجام آن قدر استحکام داشته که یک سال در برابر آمریکا مقاومت کند. دوستان اروپایی آقای ترامپ هم نمی دانند آمریکا در برابر برجام چه خواهد کرد! ما بر مبنای اصول خود ادامه می دهیم. ما آغازگر نقض برجام نخواهیم بود ولی برجام اضافه و کم نخواهد شد. نه خطی به برجام اضافه می شود و نه خطی کم. مسائل دیگر را هم مرتبط با برجام نمی دانیم. در برجام هفت کشور با هم توافق کردند و شورای امنیت آن را تأیید کرده است. این توافق، تعهد حزب دموکرات نیست تعهد دولت آمریکاست هر جناحی می خواهد سر کار باشد. اگر دولت آمریکا تخلف بکند اعتبار خودش را مخدوش می کند.
تا زمانی که منافع مان تأمین بشود در برجام می مانیم، بودن یا نبودن آمریکا هم تاثیر اصلی را نخواهد داشت
روحانی در تشریح سیاست ایران در قبال برجام تصریح کرد که ما پیش بینی های لازم را داریم. تا زمانی که منافع مان تأمین بشود در برجام خواهیم ماند. بودن یا نبودن آمریکا هم تاثیر اصلی را نخواهد داشت. در ادامه این نشست، خبرنگار شبکه خبر با اشاره به اظهارات سخنگوی دولت پرسید آیا حدود یک میلیون شغل در سال 97 ایجاد می شود و تمرکز این عدد در کدام قسمت هاست؟ روحانی در پاسخ گفت: از خود آقای نوبخت می پرسیدید! البته این پیش بینی بر مبنای بودجه ای بوده است که به مجلس داده ایم. متأسفانه تبصره 18 بودجه تغییرات زیادی داشته است. پیش بینی دولت بر مبنای منابع این تبصره بود. ما بر مبنای 300 هزار میلیارد تومان منابع این تبصره وعده یک میلیون شغل را دادیم. سال آینده اشتغال حتما از 700 هزار بیشتر هست...
حاشیه نگاری خبرنگار خراسان از نشست خبری روحانی
هادی محمدی
*دومین نشست مطبوعاتی روحانی پس از انتخاب مجدد به ریاست جمهوری و دوازدهمین نشست خبری وی از سال 92 طبق اعلام قبلی راس ساعت 16 دیروز آغاز شد.
*تدابیر امنیتی برای نشست خبری روز گذشته بیش از قبل بود و برخی علت را اقدام فردی که روز دوشنبه با قمه قصد ورود به محوطه پاستور را داشت و به ضرب گلوله مجروح شد می دانستند .
*بیش از 250عکاس و خبرنگار داخلی و خارجی در نشست خبری روز گذشته حضور داشتند و نمایندگان خبرگزاری ایلنا ، صداوسیما، خبرگزاری مهر، شبکه تلویزیونی سی ان ان آمریکا ، روزنامه آفتاب یزد ، شبکه تلویزیونی الجزیره قطر ،روزنامه بانی فیلم ، روزنامه یومیوری ژاپن، روزنامه فرهیختگان ، شبکه خبر ، خبرگزاری ایکنا، خبرگزاری تیما انگلستان ، خبرگزاری ایرنا ، شبکه ان بی سی آمریکا ، شبکه الاتجاه عراق ، رادیو جوان ، رونامه تعادل ، تلویزیون تمدن افغانستان ، خبرگزاری ایسنا و روزنامه جوان به ترتیب این فرصت را پیدا کردند که سوالات خود را مطرح کنند .
*مجری کنفرانس خبری کاظم روحانی نژاد بود و وی در ابتدا خطاب به خبرنگاران گفت که بیش از یک سوال نپرسند تا حقوق شهروندی و حق الناس زیر پا نرود هرچند برخی خبرنگاران این توصیه را رعایت نکردند .
*روحانی در پاسخ به خبرنگاری که گفت صدای مردم اعتراض به مسائل اقتصادی است و آیا شما این صدا را می شنوید؟ اظهار کرد: همین که فقط اعتراضات را اقتصادی می دانید خودش نشنیدن صدای مردم است .
*خبرنگار شبکه تلویزیونی سی ان ان آمریکا بسیار مسن بود و برخی خبرنگاران را یاد استاد مردوخی قدیمی ترین خبرنگار ایران انداخت . وی با اجازه از رئیس جمهور ، سوال خود را به انگلیسی پرسید.
*روحانی در بخشی از پاسخ هایش سرمایه و سرمایه دار را به آهوی تیزپا تشبیه کرد که سریع فرار می کند .
*روحانی در پاسخ به سوال الجزیره درباره حمله ترکیه به سوریه اظهار کرد: این عملیات ثمری نخواهد داشت چون برادران ترک و کرد و طرف مقابل کشته می شوند.
*خبرنگار روزنامه سینمایی بانی فیلم سوالی هنری مطرح کرد سپس از رئیس جمهور پرسید شما فیلم هایی از جشنواره فجر دیده اید؟ که رئیس جمهور پاسخ داد: من هنوز فیلمی درباره دهه فجر ندیدم اما هم علاقه به فیلم دارم و هم دنبال می کنم. وی همچنین به شوخی درباره بودجه وزارت ارشاد اظهار کرد: اگر از وزیر ارشاد بپرسید می گوید کافی نیست و اگر از نوبخت رئیس بودجه بپرسید می گوید کافی است .
*خبرنگار ژاپنی روزنامه یومیوری که می خواست به زبان انگلیسی سوال خود را مطرح کند توانست لهجه جدیدی را به همه معرفی کند که مخلوطی از ژاپنی و انگلیسی به شمار می رفت و فهم اش بسیار سخت شده بود .
*رئیس جمهور در بخشی ازپاسخ هایش درباره ترامپ گفت : نه تنها ما نمی دانیم ترامپ چه کار می کند بلکه اروپایی ها و دوستان نزدیک اش هم دقیقا نمی دانند چه می خواهد بکند وی در عین حال تاکید کرد برجام تعهد حزب دموکرات آمریکا نیست بلکه تعهد دولت آمریکاست .
*روحانی درباره فیلترینگ فضای مجازی، به شوخی گفت : دوره ای که این را ببندیم و آن را از پشت بام پرت کنیم گذشته است. او بلافاصله باخنده توضیح داد: منظورم از " آن " دیش ماهواره بود نه آدم.
*روزنامه جوان درباره الزام برنامه توسعه برای افزایش قیمت حامل های انرژی و کاهش تعداد یارانه بگیران با شیب ملایم طی چهار سال سوالی مطرح کرد و گفت: آیا این که این سیاست ها در چهار سال گذشته اجرا نشده به دلیل انتخابات بود؟ روحانی در واکنش به این سوال گفت: سوال شما اقتصادی است اما بوی سیاسی می دهد .
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
فائقه انوار- جانشین فرمانده قرارگاه ثارا...(ع) با بیان این که فرد مهاجم به نهاد ریاست جمهوری در بازداشت و تحت درمان است، گفت: «طبق تحقیقات اولیه فرد مهاجم به نهاد ریاست جمهوری سیاسی نبود و وابستگی سیاسی ندارد.» ساعت ۱۱ روزدوشنبه گذشته فردی کفنپوش در تلاش بود با قمه از گیتهای نهاد ریاستجمهوری بگذرد اما با اخطار نیروهای حفاظت نهاد مواجه شد و با تیراندازی ماموران به پایش از ادامه مسیر بازماند. دراین باره سردار اسماعیل کوثری که شب گذشته با خبرنگار خراسان گفت و گو می کرد، توضیح داد: روز دوشنبه گذشته فردی که کفن پوشیده و مسلح به قمه هم بوده به زور و با فریاد قصد ورود به نهاد ریاست جمهوری را داشته است .در مرحله اول ماموران به گمان این که او انتحاری است پاهای فرد مهاجم را هدف قرار می دهند و فرد مهاجم از دو پا مجروح می شود. سردار کوثری افزود: وقتی ماموران به بالای سر فرد مهاجم می رسند پس از بازرسی بدنی متوجه می شوند که او به چندین چاقو و قمه های بزرگ مسلح است. جانشین فرمانده قرارگاه ثارا...(ع) در ادامه اضافه کرد: فرد مهاجم هم اکنون در بازداشت و در حال مداواست و به دلیل این که در حال مداواست امکان بازجویی دقیق پیش نیامده است اما در بازجویی های مقدماتی مشخص شده که این اقدام جنبه سیاسی نداشته و او به هیچ گروه سیاسی وابسته نیست. البته اطلاعات دقیق تر پس از مداوا از وی کسب خواهد شد. این مقام مسئول گفت که فرد مهاجم کمتر از 30 سال دارد. کوثری تصریح کرد : البته سلامت روانی فرد مهاجم هم مورد بررسی قرار خواهد گرفت و همان طور که گفتم این ها نتایج تحقیقات اولیه است و قطعی نیست. جانشین فرمانده قرارگاه ثارا...(ع) در این باره که گفته می شود این فرد توانسته است از گیت اول عبور کند، تاکید کرد: نه این گونه نبوده است. فرد مهاجم از غرب نهاد ریاست جمهوری در پاستور که تا در اصلی فاصله زیادی دارد در حال حرکت بوده و از همان ابتدا با حالت تهاجمی می خواسته از ماموران حفاظت عبور کند. جانشین فرمانده قرارگاه ثارا...(ع ) در پاسخ به این سوال که وظیفه حفاظت از نهاد ریاست جمهوری به عهده چه نهادی است، تاکید کرد: حدود 38 سال است که مسئولیت حفاظت از نهاد ریاست جمهوری به عهده سپاه حفاظت است. وی تاکید کرد: نیروهای سپاه با قدرت طبق وظیفه که توسط شورای عالی امنیت ملی تعیین شده با هرگونه اقدامات از این دست برخورد خواهد کردند. سپاه حفاظت وظیفه دارد که از همه شخصیت های تعیین شده حفاظت کند و خوشبختانه حوادثی از این دست بسیار بسیار کم داشته ایم . محمدحسین مقیمی، استاندار تهران نیز روز گذشته در گفتوگو با «ایلنا» گفت: باید صبر کنیم وضعیت فرد مدنظر بهتر شود و روند بازپرسی از وی انجام گیرد تا جزئیات حادثه مشخص شود.استاندار تهران گفت: «تحقیق درباره این فرد و این حادثه بر عهده دستگاه قضایی است و اطلاع رسانیهای بعدی توسط این دستگاه صورت می گیرد.»
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
گروه اجتماعی- «نظر سنجی» و نظرخواهی در همه جوامع و کشورها، موضوعی رایج و پذیرفته شده است و به عنوان یک ابزار علمی، برای دست یابی به درک و فهم دقیق تر مسائل توسط متخصصان آمار و پیمایش انجام می شود. در کشور ما نیز در ادوار و درباره موضوعات گوناگون، نظرسنجی های مختلفی توسط مراکز تخصصی افکار سنجی و برخی نهادها صورت می پذیرد. اما این که روش دقیق و علمی، در یک نظرسنجی به کارگرفته شود و آن را به یک پیمایش قابل اعتماد تبدیل کند، خود جای تامل دارد و اساسا در کشورها، مراکز و نهادهای معتبری که چنین فعالیتی را انجام می دهند، شناخته شده هستند.
در این میان، گاهی در استنباط نتایج پیمایش ممکن است شیطنت هایی توسط افراد مختلف صورت گیرد؛ به این شکل که نتایج و آمار براساس میل و دیدگاه خاصی تفسیر و ارائه شود. طی روزهای اخیر و در پی ماجرای کشف حجاب تعدادی از خانم ها در شهرهای مختلف، نتایج یک نظرسنجی درباره حجاب در فضای مجازی دست به دست می چرخد که با آمار و نتایج واقعی همخوانی ندارد.
همین موضوع با واکنش فعالان فرهنگی و اجتماعی مواجه شد به گونه ای که بسیاری از آن ها به این «دستکاری آماری» اعتراض و مطالبی را در کانال ها و گروه های مختلف منتشر کردند. دکتر «مجید حیدری چروده» جامعه شناس در همین زمینه در کانال تلگرامی اش واکنش نشان داد و نوشت: «به تازگی نتایجی از پیمایش ملی ارزش ها و نگرش ها درباره حجاب اجباری و اختیاری منتشر شده است که در آن طرفداران حجاب اختیاری بسیار بیشتر از حجاب اجباری نشان داده شده اند. در حالی که واقعیت نتایج به دست آمده در این پیمایش موضوع دیگری است.»
به این جدول توجه کنید:
توزیع فراوانی درصدی گویه های مربوط به برخورد با ناهمنوایی اجتماعی
طبق این گزارش، از نظر 10.6 درصد ایرانیان بدحجابی اشکالی ندارد، 67.7 درصد نیز با این که بابدحجابی مخالف هستند، با بدحجاب ها کاری ندارند. اما 17.6 درصد ایرانیان درصورت مشاهده بدحجابی، تذکر و 1.2 درصد نیز به مراجع ذی صلاح اطلاع می دهند. البته 2.9 درصد نیز اظهار کرده اند با بدحجاب ها برخورد می کنند.
حالا با توجه به این آمار، دکتر «مجید حیدری چروده» می گوید: «این روزها جدولی برگرفته از این نظرسنجی به تفکیک استان های کشور در فضای مجازی منتشر شده است که دو مورد اول (دوگزینه سمت راست) را با هم جمع کرده اند و از آن با عنوان موافقت با «حجاب اختیاری» و مجموع سه مورد آخر (سه گزینه سمت چپ) را هم طرفداری از «حجاب اجباری» تلقی کرده اند. در حالی که گزینه 2 که اکثریت قابل توجهی را هم تشکیل می دهند، در مقام نظر، مخالف و در مقام عمل، منفعل هستند و نباید در هیچ کدام از دو سر طیف ادغام شوند. اما دریغ که هریک از دوسرطیف، تلاش می کنند این عده را هم تیمی خود قلمداد کنند.»
به این جدول نیز توجه کنید:
این جامعه شناس می گوید: «اگر به محتوای سوال بالا دقت کنید، متوجه خواهید شد که از پاسخ گویان در موقعیت های عملی و عینی، نظرخواهی شده است. اما وقتی به مقام ذهنی و نظر می رسد نتایج، مقداری متفاوت می شود. به عنوان مثال در صفحه 248 همین گزارش آمده است تنها 22.2 درصد ایرانیان با این عبارت که «همه خانم ها باید حجاب داشته باشند حتی اگر به آن اعتقاد نداشته باشند» مخالف یا کاملا مخالف هستند و در مقابل 53.1 درصد با این عبارت موافق یا کاملا موافق هستند (موافقان تقریبا 2.5 برابر مخالفان هستند) با این حال 24.8 درصد در وضعیت خنثی قرار دارند و نباید توسط دو سر طیف یارگیری شوند. علاوه بر این، کسانی که عملا قصد کشف حجاب یا بدحجابی را دارند، لازم است تصویر دقیقی از عده و عُده خود داشته باشند و جوگیر نشوند.»
جدولی که بر اساس آمار غیر واقعی گزارش داده است
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دانش پور- معاون وزیر و رئیس سازمان غذا و دارو اعلام کرد: حذف پوشش بیمه ای داروهای بدون نسخه ( OTC) منتفی شده است. غلامرضا اصغری روز گذشته در اولین نشست خبری خود با خبرنگاران، ضمن اعلام این خبر گفت: حذف پوشش بیمه ای این داروها در شورای عالی بیمه به تصویب رسیده بود که اجرای آن الزاما نیازمند مصوبه دولت بود اما هیئت دولت آن را تصویب نکرد بنابراین موضوع منتفی شد. وی خاطرنشان کرد: حمایت ما از حذف پوشش بیمه ای داروهای بدون نسخه به دلیل آن بود که می خواستیم از پول آن، برای بیماران خاص استفاده کنیم.اصغری درباره چهار هزار میلیاردی که قرار بود برای پرداخت مطالبات داروخانهها و تجهیزات پزشکی اختصاص داده شود، گفت: تاکنون از این رقم، دو هزار میلیارد تومان محقق شده و از رقم دو هزار میلیارد، ۴۰۰ میلیارد آن از سوی بیمه سلامت به تمام داروخانهها پرداخت شده است ؛ به طوری که بیمه سلامت تا پایان شهریور ماه ۹۶ با همه داروخانهها تسویه حساب کرده است. رئیس سازمان غذا و دارو ادامه داد: ۱۶۰۰میلیارد تومان از این پول نیز برای پرداخت بدهیهای دارویی و تجهیزات پزشکی به دانشگاههای علوم پزشکی داده شده است تا بر مبنای ۶۰ درصد و ۴۰ درصد پرداخت شود؛ یعنی ۶۰ درصد برای بدهیهای دارویی و ۴۰ درصد برای پرداختهای تجهیزاتی اختصاص می یابد. بنابراین اکنون دانشگاهها روزبه روز پرداختها را انجام میدهند و موظف هستند این پول را فقط برای پرداخت این بدهیها استفاده کنند. امیدوارم تا پایان این هفته، این ۱۶۰۰ میلیارد تومان به شرکتهای پخش دارو و تجهیزات پرداخت شود و ۲۰۰۰ میلیارد دیگر نیز به زودی اختصاص یابد. وی درباره مصرف روغن پالم در کشور نیز توضیح داد: روغن پالم نوعی روغن گیاهی است و در ایران مانند همه جای دنیا حدود 30 تا 34 درصد وجود دارد و وارداتش هم به همین نسبت انجام میشود.معاون وزیر بهداشت با بیان این که حدود ۶۰ تا ۶۵ قلم کمبود دارو در بازار وجود دارد که رقمی چالش برانگیز نیست، اظهار کرد: تجویز داروهای خارجی توسط پزشکان در حالی که همان دارو ، مشابه داخلی هم دارد و همچنین ترخیص دیرهنگام دارو از گمرکات از جمله دلایل کمبود دارو در کشور است.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مهین ساعدی- ازدواج و جدایی هنرمندان همیشه موضوع داغ و مورد علاقه طرفدارانشان به حساب میآید. زندگی خصوصی هنرمندان بیشتر از هرکس دیگری در معرض توجه و قضاوت است، برای همین هم وقتی زوجی از میان هنرمندان کارش به جدایی میرسد، همه خبردار می شوند و آن قدر خبرش منتشر میشود که این تصور به وجود میآید که پای زندگی همه هنرمندان روی پوست خربزه است و کمتر هنرمندی را میتوان پیدا کرد که زندگی بادوامی دارد! هرچند، چه بخواهیم، چه نخواهیم نه تنها در ایران که در همه جای دنیا ماجرای ازدواج و طلاق چهرههای مشهور به ویژه بازیگران برای بیشتر مردم و افکار عمومی جذاب است. خبرهایش همه جا نفوذ میکند و درباره آن هزاران حرف و حدیث و تحلیل قطار میشود، در حالی که نسبت ازدواج و جدایی سلبریتیها تقریبا به همان نسبت معمول جدایی در میان دیگر افراد جامعه است. با این اوصاف پرونده امروز زندگی سلام به مناسبت روز «استحکام خانواده» درباره زندگی زوج های هنرمندی است که سالها بدون حاشیه و سروصدا در کنار هم زندگی میکنند و از قضا، زندگی مشترک پایدار و طولانی دارند. زوجهایی که با وجود همه سختیهای زندگی بازیگری و داشتن شهرت، سالهای زیادی در کنار یکدیگر ماندهاند و به دور از هرگونه حاشیه و سر وصدا خوب و خوش با هم زندگی میکنند. درخور ذکر است در این پرونده قصد با دوام نشان دادن زندگی هنرمندان و دفاع از سبک زندگی همه آن ها را نداریم، فقط می خواهیم این ذهنیت را که زندگی مشترک تمام آن ها بی دوام است اصلاح کنیم.
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.